حذف نیروهای سیاسی مخالف دولت رئیسی از انتخابات آینده مجلس، بازهم این فرضیه را تایید کرد که برخی به دنبال خالص سازی سیاسی هستند و حتی صدای مخالفان اصولگرا را هم بر نمیتابند. به گزارش تایسیزنیوز، هیئتهای اجرایی وزارت کشور که قبل از شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس را بررسی میکند، تقریبا هر نامزدی […]
حذف نیروهای سیاسی مخالف دولت رئیسی از انتخابات آینده مجلس، بازهم این فرضیه را تایید کرد که برخی به دنبال خالص سازی سیاسی هستند و حتی صدای مخالفان اصولگرا را هم بر نمیتابند.
به گزارش تایسیزنیوز، هیئتهای اجرایی وزارت کشور که قبل از شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس را بررسی میکند، تقریبا هر نامزدی که کمی با دولت رئیسی زاویه داشت و نقدی علیه دولت انجام داده بود با مُهر عدم تایید روبرو شد. البته در این میان برخی به دلیل محکومیت قضایی تایید نشدند که برای همگان قابل فهم است.
خیلی از این جاماندهها در ادبیات سیاسی ایران در دسته اصولگرایان تعریف میشوند و این یعنی حتی اصولگرایان منتقد وضع موجود هم راهی به پارلمان آینده ایران ندارند همانطور که علی لاریجانی اجازه حضور در انتخابات ریاست جمهوری را پیدا نکرد.
بسیاری از ناظران سیاسی مجلس یازدهم را هماهنگ با دولت میدانستند که اجازه نداد در این مدت خم به ابروی رئیسی و همکارانش بیاید اما به نظر میرسد برای تصمیم گیران همین حد هم کافی نیست و آنها کسانی را میخواهند که حتی کوچکترین مخالفتی با دولت هم نداشته باشند و هم صدا و هم نوا باشند مثل یار دبستانی!
اگر میخواهید بدانید جه میگویم به تصمیم صداوسیما برای تغییر ناگهانی تیم سازنده برنامه «به افق فلسطین» نگاه کنید. در همین حد هم حضور مهمانهای متفاوت در این برنامه تحمل نشد و سازندگان این برنامه تغییر پیدا کردند.
در این مدت بارها در مورد این تفکر نوشتهایم و گفتهایم که آنها فقط میخواهند صدای خودشان شنیده شود و حتی دوستان سابق هم نباید سازی مخالف آنها بزنند.
مجلس، صداوسیما، دولت و … همه باید یک حرف بزنند و آنهم حرفی است که خالص سازان به آن باور دارند.
ببیند از وقتی این نحله وارد ساختار قدرت در ایران شد، جامعه ایران در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و شکاف طبقاتی اجتماعی در حال عمیقتر شدن است و جامعه دارد به دو قسمت تقسیم میشود. طبقه اول همین خالصسازان هستند و طبقه بعدی دیگران.
آنها دچار سیری ناپذیری شدند و دوست دارند همه چیز را به دست بیاورند. آنها صبحانه، نهار و شام را میخورند اما باز گرسنه هستند و میخواهند باز غذا بخورند و آن غذا برای دیگران است.
بعد این دو تصمیم عجیب که وزارت کشور و صداوسیما شاهد آن بودیم به این نتیجه میرسیم که شاید آن خانم کارشناس راست گفته است که «کشور برای حزباللهیهاست».
او گفت چرا ابطحی و آذری جهرمی به تلویزیون آمدهاند و هنوز یک هفته از آن حرف نگذشته بود که سازندگان برنامه تغییر کردند. تازه آن دو مهمان و دیگران به صداوسیما آمدند تا در مورد فلسطین و غزه حرف بزنند.
متاسفانه این رفتار جامعه را به سمت ریاکاری بیشتر هُل میدهد چون آنهایی که دوست دارند کار در دولت، مجلس و نهادهای حکومتی را تجربه کنند به جای آنکه دنبال رسیدن به تخصص و شایستگی باشند به دنبال تکمیل پرونده انقلابی خود میروند. هرچه این پرونده قطورتر رسیدن به موفقیت بیشتر.
جالب اینجاست که حتی از دست دادن مخاطب در صداوسیما و ناتوانی در تصمیم گیری به نفع مردم در مجلس و دولت هم تاثیری در این روند ندارد و هدف تنها حضور هم فکرها در همه جاست و این یعنی یک فاجعه بزرگ.
- نویسنده : مصطفی داننده