ناگفتههای مادر یک شهید از شب قبل از شهادت شهدای خدمت تایسیز نیوز – مادر شهید حسین اجاقی با بیان خاطرهای از شب قبل از وقوع سانحه بالگرد ریاست جمهوری گفت: شب قبل از وقوع سانحه، شهید مالک رحمتی به خانه ما آمده بود. موقع رفتن چند بار از من درخواست کرد که برای من […]
ناگفتههای مادر یک شهید از شب قبل از شهادت شهدای خدمت
تایسیز نیوز – مادر شهید حسین اجاقی با بیان خاطرهای از شب قبل از وقوع سانحه بالگرد ریاست جمهوری گفت: شب قبل از وقوع سانحه، شهید مالک رحمتی به خانه ما آمده بود. موقع رفتن چند بار از من درخواست کرد که برای من نیز دعا کن تا شهید و مانند پسرت عاقبت بخیر شوم.
خانم رباب حدائق شریف مادر شهید امنیت حسین اجاقی به بیان خاطرهای از شب قبل از سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور شهید آیت الله ابراهیم رئیسی و همراهان او پرداخت و گفت: نزدیک به ساعت ۱۰ شب بود که صدای زنگ درب خانه به صدا درآمد و درب را که باز کردیم دیدیم شهید مالک رحمتی استاندار آذربایجان شرقی به دیدارمان آمده است.
وی ادامه داد: او بدون محافظ و بدون اطلاع قبلی به دیدن ما آمده بود. از او پرسیدم چرا قبل از آمدن اطلاع ندادی؟ او گفت یک لحظه به دلم افتاد که به دیدن شما بیایم. به او گفتم غذایی که آماده کردهام، مناسب مهمان نیست. او گفت: امشب آمدهام مادر و فرزندی با هم حرف بزنیم، هر غذایی که دارید همان را کنار هم بخوریم.
مادر شهید اجاقی ادامه داد: سفره را پهن کردم و غذا را آوردم. دوبار از غذایی که پخته بودم کشید و گفت طعم غذایی را دارد که مادرم می پخت.
رباب حدائق شریف در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود، گفت: شهید مالک رحمتی آن شب چندین بار به من گفت از تو خواهش می کنم همان دعایی که در حق حسین ات کردی در حق من نیز بکن. به او گفتم من دیگر بیشتر از این تحمل ندارم و داغ حسین ام هنوز برای من تازه هست و نمیتوانم داغ دیگری را تحمل کنم. انشاءالله شما هم شهید می شوید اما به وقتش.
وی ادامه داد: بعد از جمع کردن سفره متوجه شدم برای رفتن عجله دارد. از او خواستم شب را پیش ما بماند اما گفت فردا جناب آقای رئیسی برای افتتاح سد قیزقلعه سی خداآفرین به تبریز می آید. باید برای استقبال از ایشان آماده باشیم. ان شاءالله دفعه بعد با خانواده به دیدنتان می آیم.
وقع رفتن دوبار به سمت من برگشت و گفت یادت نرود مادر، آن دعایی که برای پسرت کردی، برای من هم بکن. آن شب حال و هوا طوری بود که صحبت هایی که با دکتر رحمتی انجام می دادم را انگار با حسین ام می کردم. چند بار تاکید کرد که هر موقع کاری داشتی فقط به خودم بگو.
مادر شهید اجاقی گفت: نزدیک ۶ عصر بود که مهدی پسرم تماس گرفت و گفت متاسفانه بالگرد رئیس جمهور که آیت الله آل هاشم، آقای امیرعبداللهیان و آقای مالک رحمتی و حفاظت آقای رئیسی در آن بودند، دچار سانحه شده است. با شنیدن این خبر غم سنگینی همه وجودم را گرفت و تا نزدیک صبح آرام و قرار نداشتم و نمی توانستم بخوابم. در فضای مجازی اخبار را مرور می کردم تا مگر خبر خوبی از رئیس جمهور و همراهانش ببینم.
وی ادامه داد: نزدیک صبح بود که این خبر منتشر شد که متاسفانه همه سرنشینان بالگرد به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
خانم حدائق شریف گفت: الان که دارم این خاطره را برای شما بازگو می کنم انگار حسین ام را از دست داده ام. آیت الله رئیسی اولین کسی بود که پس از شهادت حسین با ما تماس گرفت و شهادت فرزندم را به ما تسلیت گفت. آیت الله آل هاشم نیز هنگام شهادت حسین در تهران بستری بود و از بیمارستان با ما تماس گرفت و به من قول داد بعد از دوران نقاهت برای دیدن ما خواهد آمد. شهید مالک رحمتی هم شب قبل از سانحه مهمان ما بود و از دست دادن همه این بزرگواران به یک باره قلب ما را سراسر از غم و غصه کرد.
وی ادامه داد: همه سرنشینان بالگرد به مقام رفیع شهادت نائل شدند اما این یک ضایعه بزرگ برای ملت ایران بود.
«حسین اجاقی» که در جریان وقایع سال ۱۴۰۱ برای مقابله با آشوبگران به میدان رفته بود و در مقابل مصلای تبریز حضور داشت، با ضربه چاقو توسط اغتشاشگران به شهادت رسید.