به گزارش تایسیز اذربایجان به نقل از نصر ، فروش کودکان سوژه دیروز و امروز نیست مسلما به این زودی ها نیز به پایان نمی رسد؛ چند روزی است تصویر کودکان دوقلو دست به دست در فضای مجازی می گردد؛ آگهی که از فروش این دوقلوها خبر می دهد. این روزها اخبار خوبی از جامعه […]
به گزارش تایسیز اذربایجان به نقل از نصر ، فروش کودکان سوژه دیروز و امروز نیست مسلما به این زودی ها نیز به پایان نمی رسد؛ چند روزی است تصویر کودکان دوقلو دست به دست در فضای مجازی می گردد؛ آگهی که از فروش این دوقلوها خبر می دهد.
این روزها اخبار خوبی از جامعه مخابره نمی شود و اخبار خوب در بین اخبار و حوادث تلخ گم شده است و ماجرای این گزارش نیز از قشر آسیب دیده و آسیب پذیر جامعه آغاز می شود، قشری که می توان آن ها را به دلیل عدم حمایت های اجتماعی، خانوادگی و… آبستن بسیاری از حوادث خواند؛ داستان تلخ کودکانی که ناخواسته وارد این دنیا شده اند اما نمی توانند به میل خود نوع زندگی خود را انتخاب کنند.
بیکار که شوی، پول که نداشته باشی نمی دانی چطور باید از پس هزینه های خودت و زن و بچه ات بر بیایی. وضع مالیت که خوب نباشد نمی دانی چطور به کودکت که دلش یک اسباب بازی میخواهد «نه» بگویی. نمی دانی چطور باید برای ذهن کوچک او توضیح بدهی که گرانی است، پول نداریم و نباید دلت اسباب بازی بخواهد!
در گوشه گوشه شهرهای کشورمان مناطقی هستند که با فقر دست و پنجه نرم می کنند؛ در خیلی از این مناطق کودکان آرزوی خوردن یک بستنی را دارند، خیلی هایشان غذاهای مقوی نمی خورند و از همان کودکی فهمیده اند که خیلی از آرزوهایشان در حد یک رویا باقی می ماند و تبدیل به حقیقت نمی شود.
مگر می شود جگر گوشه خود را به دلیل فقر رها کرد؟ اما درد را از هر طرفی بخوانی درد است؛ این درد حکایت نوزادانی است که به دلیل فقر، پس از به دنیا آمدن فروخته می شوند تا شاید موجبی برای رسیدن زن و مردی بی فرزند باشد که آرزو داشتند زندگی شان با صدای خنده و گریه نوزادی رونق بگیرد.
تصاویر نوزادانی که در کنار پیاده رو یا زیر یک درخت، اطراف بیمارستان و یا در گوشه ای از شهر گذاشته شده این روزها در فضای مجازی زیاد دست به دست می شود و همه ما از دیدنش ابتدا شوکه می شویم و بعد با فکر اینکه شاید فقط یک عکس است و حقیقت ندارد از کنار این تصاویر به سادگی عبور کرده ایم. اما درست در لحظاتی که ما فکر می کنیم چنین تصاویری صحت ندارد، نوزادانی زیر آسمان شهر هستند صدای گریه هایشان را فقط خدا می شنود و سرنوشت این نوزادان معصوم که نقشی در آینده خود ندارند، همان سرنوشت کودکان بی سرپرستی است که معمولاً اسیر باندهای تکدی گری و قاچاق کودکان و… می شوند؛ کودکانی که از هویت اصلی خود نصیبی ندارند و از هویت آینده خود نیز بی اطلاع هستند.
حداقل در مورد سرنوشت و خانواده نوزادانی که در خانواده متولد می شوند، اطمینان نسبی وجود دارد، اما چه بر سر نوزاد فروخته شده ای می آید که تنها هنرش گریه است و حتی بر حرکت چشمانش تسلطی ندارد؟!
آمارها حاکی از آن است که به دلیل برخی مشکلات از جمله مشکلات مالی، رها کردن فرزندان یا حتی فروختن آن ها گسترش یافته است. با این همه وجه تلخ معامله را می توان چنین در نظر آورد که خانواده ای بنا به وضعیت بغرنج مالی و برای سیر کردن فرزندان، اغلب باید یکی از آن ها را قربانی کند و اغلب این قرعه به نام کوچکترین نوزادان خانواده ها می افتد.
زهرا نام نوزادی ۳ ماهه است که چندماه پیش در یک روز تابستانی، به همراه نامه ای دردناک که توسط مادرش نوشته شده بود، به دلیل مشکلات اقتصادی و فقر در میدان منظریه تبریز رها شده بود؛ طبق نامه ای که در همراه این نوزاد بود، مادر وی توانایی مالی لازم برای بزرگ کردن این نوزاد را نداشته و پدر کودک نیز فوت شده بود. بار دیگر عکس نوزادان پسر دوقلو دو روزه نیز به همین دلیل در فضای مجازی دست به دست پیچید؛ اگر چنان که روزی یک کودک بر سر راه گذاشته شود، آیا می توان جامعه ده سال آینده را تصور کرد؟ باوجود اینکه وجود چنین مسنله هایی در هر جامعه ای بعید به نظر نمی رسد، اما روند رو به افزایش آن در سال های اخیر سبب بروز نگرانی هایی جدی شده است چرا که نوزادان واگذار یا پیش فروش و یا فروخته شده همیشه در اختیار خانواده های نابارور قرار نمی گیرند بلکه شاید سرنوشت بدتری در انتظار آن ها باشد.
خرید و فروش کودکان نه تنها در شهرستان ها، بلکه در ایران به معضلی بزرگ تبدیل شده است که روز به روز در حال افزایش است و نگاه مسئولین را طلب می کند.
سرنوشت این کودکان غیرقابل پیش بینی و در مواردی تلخ است و شاید همین موضوع نحوه رسیدگی مسئولان را به این مساله نامشخص و ابهام آمیز کرده است. هرچند به نظر می رسد دیگر عذری برای قصور احتمالی مسئولان نسبت به شرایط حال و آینده این کودکان وجود ندارد، زیرا تعداد این کودکان در شهرها افزایش یافته و افکار عمومی و افراد جامعه منتظر آثار آسیب اجتماعی جدید تحت عنوان «پیش فروش یا فروش نوزادان» هستند.
طی پیگیری خبرنگار نصر از صحت عکس منتشر شده در فضای مجازی به جهت واگذاری نوزادان دوقلوی تبریزی از سازمان بهزیستی آذربایجان شرقی، به این نتیجه رسیده است که این سازمان به دنبال پیگیری این ماجرا است.
مدیرکل بهزیستی آذربایجان شرقی بارها اعلام کرده است چنانچه خانواده ای مشکل مالی و اقتصادی داشته باشد، سازمان بهزیستی تا حد توان از آن ها حمایت خواهد کرد تا شاهد این قبیل پدیده ها نباشیم.
محسن ارشد زاده عدم توانایی خانواده در تربیت فرزند، فقر مالی و … ازجمله دلایلی می داند که برخی خانواده ها فرزندان خود را رها می کنند دانست و گفته است حتی اگر خانواده ای فرزند خود را نخواهد می تواند به روش قانونی آن را به بهزیستی واگذار کند و رفتاری غیر از این سازوکار جرم محسوب می شود و حتی نمی تواند برای نوزاد شناسنامه تهیه کنند.
وی همچنان گفته است که معاون اجتماعی سازمان بهزیستی استان بارها با شماره درج شده بر روی عکس نوزادان تماس گرفته اما موفق به پاسخگویی نبوده اما همچنان پیگیر این موضوع است. صحت این ماجرا را و نمی توان تکذیب یا تائید کرد چرا که هیچ خبری بعد از انتشار آن عکس در دسترس نیست.
* سحر مغفرت