از خط مقدم جبهه تا خط مقدم طنز؛ بزرگداشت پیشکسوت طنز مطبوعاتی تبریز
از خط مقدم جبهه تا خط مقدم طنز؛ بزرگداشت پیشکسوت طنز مطبوعاتی تبریز
 سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری تبریز در ادامه سلسله نشست‌هایی با عنوان «صبح رسانه» با حضور جمعی از فعالان رسانه‌ای و در اقدامی نیک و به یادماندنی از سیدرضا علوی، طنزنویس تبریزی، تجلیل و از سه دهه تلاش او در زمینه نگارش طنز مطبوعاتی تقدیر کرد.

به گزارش تایسیز نیوز ،محفل پاسداشت سه دهه تلاش و کوشش «سیدرضا علوی» در حوزه طنز مطبوعاتی، میزبان میهمانانی از حوزه رسانه تبریز بود؛ در این میان حضور استاد مهدی لزیری، سیروس مصطفی و ابراهیم عباسعلی زاده، از پیشکسوتان تئاتر تبریز، در آیین تجلیل از خدمات علوی، حلاوت و شیرینی آن را دوچندان کرد و به بستری برای پیوند بیشتر حوزه رسانه با هنر نمایش تبدیل شد.

سیدرضا علوی را همه به قلم صریح و طنزآمیزش می شناسند؛ او سه دهه است که در مطبوعات آذربایجان شرقی، هفته نامه «نامه آذربایجان»، روزنامه «سرخاب» و ماهنامه «آذرپیام» با قلمی که هرگز اجازه نداده طنز را به هزل و هجو تنزل دهد، طنازی می کند. هر چند همه نوشته های طنز سید روزنامه نگاران تبریز، خواندنی و درس آموز است، اما اهل قلم دارالسلطنه او را بیشتر با سلسله مقالات طنز «ماغازا» و «سیدناصرالدین» می شناسند.

سید به گفته خودش، از دوران مدرسه در سال ۱۳۵۶ با روزنامه نگاری از طریق تهیه روزنامه دیواری آشنا شده و در سال های بعد نیز تقدیر، او را در دل گرداب روزنامه نگاری پرتاب کرده است. علوی علاوه بر اینکه در حوزه طنز مطبوعاتی، روزنامه نگاری قهار است، دستی هم در ادبیات دفاع مقدس دارد؛ او که خود از یادگاران هشت سال جنگ تحمیلی و از جانبازان آن دوره طلایی است، همانند قلمش، بیانش نیز شیرین و جذاب است.

سید حکایاتش نیز مانند نوشته هایش، رنگ و بوی طنز دارد؛ می گوید بعد از بازگشت از جبهه و جنگ در مدرسه ای که تازه معلم شده بود، پس از بازی تنیس روی میز با یکی از دانش آموزان و در اثر ترکش به جا مانده در سرش، غش می کند و وقتی دو سه روز بعد از بیمارستان مرخص می شود و به مدرسه باز می گردد، دانش آموز تنیس‌باز به او می گوید:« آقا معلم من دیده بودم که کسی بعد از باخت در بازی گریه کند، اما غش کردن کسی را ندیده بودم».

محفل بزرگداشت سید از همین رو، مانند همه محافلی که او در آنها حضور دارد، پر از شور و شادی است. به تبع روحیه شوخ و شنگ سید، هر کس از هر گوشه سالن تیکه ای می پراند، همه از خنده ریسه می روند. اصلا مگر می شود سید در مجلسی و محفلی باشد و آن جا پر از شوخی و مزاح نباشد.

سید در عین صمیمیت و شفافیت، آنجا که ردای طنزنویسی و روزنامه نگاری بر تن می کشد، قلمش چون شمشیر بران می شود؛ به ساده ترین شکل ممکن و با صراحت تمام بر زخم های جامعه نیشتر می زند و برای درمان آنها می کوشد. او کوله باری از علم و تجربه زیسته در هزارتوی روزنامه نگاری را بر دوش می کشد؛ تجربه ای آمیخته از معلمی، رزمندگی و روزنامه نگاری؛ شاید آمیختگی همین ویژگی هاست که باعث می شود او در پرداخت به مسایل و مشکلات مبتلابه جامعه در قالب طنز، درنگ نکند و مخاطبانش نیز اعم از اینکه مسوولان یا مردم عادی باشند، از نوشته هایش دلگیر نشوند؛ در یک کلمه، همه سید را به زبان و قلم، طنزپرداز و صریح اللهجه می دانند.

شاید بهترین توصیف از این ویژگی سید را خودش بیان می کند:« من وقتی طنز می نویسم، به هیچ‌وجه منفی نمی اندیشم و نظر بدی نسبت به موضوع یا سوژه ندارم». او بر این باور است که روحیه طنازی اش را از مادر فقیدش به ارث برده است. می گوید اگر طنزهای شفاهی مادرش را جمع کند، کتاب قطوری می شود.

سید به طنز و جد می گوید که این روزها مشغول سیب چینی در دامنه های جنوبی ارتفاعات «بزقوش» است، دیشب از آیین بزرگداشتش باخبر شده و ساعت ۶ امروز صبح از روستای «بلفه تیمور» راهی شده تا به مراسم برسد. باز به طنز می گوید که روزانه ۱۲ میلیون ریال مزدش است و تا این رقم را نگیرد از سالن برگزاری مراسم بیرون نمی رود(حضار همه می خندند).

سید همچنین در پاسخ به سوال یکی از همکاران پیشکسوت، آقای خوش نیت، مبنی بر اینکه او که در یکی از عکس های دوران جبهه و جنگ تیرباری بر دوش دارد و اینکه تیربار سنگین تر است یا قلم، می گوید: با اینکه آن تیربار ۱۱ کیلوگرم وزن داشت، اما قلم خیلی سنگین تر است.

سید همواره در همه کارهایش جدی و دقیق است

استاد مهدی لزیری، پیشکسوت حوزه فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی در آیین تجلیل از سیدرضا علوی گفت: سید در دوستی یکرنگ و صمیمی است و رفاقتش حرف ندارد.

وی با بیان اینکه آقای علوی به رغم روحیه طنازش همیشه در همه کارها دقیق و جدی بوده است، به نقل خاطره ای از او پرداخت و توضیح داد: «در سال های دور که برای برپایی اردوی آموزش و پرورش به اردوگاه رامسر می رفتیم، روزی به سید سپردم که سید چشت روی این وسایل باشه که یه وقت کسی بر نداره. پس از دقایقی برگشتم و دیدم که سید نیست و وسایل به امان خدا رها شده است. نگاه که کردم دیدم سید پشت درختا قایم شده. عصبانی شدم که سید مگه نگفتم چشت روی اینا باشه. سید هم جواب داد آقا به خدا چشمم روی اوناست. دقت که کردم دیدم سید چشم مصنوعی اش را درآورده و گذاشته روی وسایل، خودشم برای اینکه سر به سر ما بگذاره، پشت درختا قایم شده و مواظب وسایله»(اینجا همه حضار از خنده روده بر می شوند).

وی اضافه کرد: از سال های دوستی با آقای علوی بسیار خرسندم و امیدوارم که این قبیل جمع ها در بزرگداشت چنین اسنان های طناز و دوست داشتنی پرتعداد برگزار شوند.

محمدحسن علملو، پیشکسوت رسانه ای تبریز با نزدیک به پنج دهه سابقه، نیز با ابراز خوشحالی از حضور در آیین پاسداشت سید رضا علوی کفت: بودن در کنار سید در دو سه دهه گذشته، موجی از روحیه آرامش و صمیمیت را به من و همکاران رسانه ای ام تزریق کرده است.

وی افزود: امیدوارم آقای علوی حضور در مسیر پرسنگلاخ روزنامه نگاری و فرهنگ و هنر را در سال های پیش رو نیز با سلامتی ادامه دهند.

مجید ناصردوست، از پیشکسوتان حوزه رسانه و فرهنگ تبریز نیز در توصیف شخصیت سید بیان کرد: سخن گفتن درباره آقای علوی برای من بسیار دشوار است. سابقه دوستی من با ایشان به ۴۰ سال باز می گردد که سید در بازگشت از جبهه همراه معلم مان، آقای مجاوری، سری هم به مدرسه ما می زد.

وی افزود: آقای علوی انسان آرام و قابل اطمینانی است و خوشحالم که امروز این مجلس در پاسداشت سه دهه تلاش سید در راه روشنگری و آگاهی بخشی مردم برپا شده است.

قلم طنز سید متفاوت و ماندگار است

رباب تیموری، سردبیر ایسنا در آذربایجان شرقی و از پیشکسوتان رسانه نیز در این آیین، برگزاری مجالس پاسداشت پیشکسوتان رسانه را گامی در راستای تجلیل از فعالان این حوزه تاثیرگذار دانست و گفت: امیدوارم برگزاری این قبیل آیین ها در سازمان فرهنگی، هنری و اجتماعی شهرداری تداوم یابد تا الگویی برای نسل های آینده در ورود به عرصه روزنامه نگاری و فعالیت های رسانه ای شود.

وی افزود: آقای علوی از جمله روزنامه نگاران پیشکسوت تبریز است که تجربه های زیسته ارزشمند و قابل انتقالی در حوزه های دفاع مقدس، مجموعه های فرهنگی و حوزه رسانه دارند و قلم ایشان در حوزه طنز مطبوعاتی، متفاوت و ماندگار است.

امیر نصیربیگی، مدیرعامل سازمان فرهنگی، هنری و اجتماعی شهرداری تبریز نیز با قدردانی از سال ها مجاهدت سید در راه اعتلای حوزه فرهنگ، هنر و رسانه تبریز گفت: سید به چنای درجه ای از کمال رسیده که نیازی به برپایی این قبیل آیین ها ندارد، اما ما در راستای رعایت رسم ادب، عمل به اصول اخلاقی و ترویج فرهنگ پاسداشت بزرگان، این آیین صمیمی و فرهیخته را برپا کردیم تا هم با سید تجدید دیدار کنیم و هم در خدمت فعالان عزیز رسانه ای تبریز باشیم.

وی افزود: قدرشناسی از بزرگان، حرکت ارزشمند و دِینی است که باید انجام شود، اما در تبریز گاها در این زمینه شاهد یک فراموشی جمعی هستیم و گاه عمری تلاش بزرگان مان در حوزه های مختلف از یادمان می رود.

وی اضافه کرد: سید همواره پرچمدار انجام کارهای نیک و معطوف به منفعت عمومی بوده و هر چه از دستش برآمده برای باز کردن مسیر حرکت جوانان در حوزه های فرهنگی، هنری و رسانه ای انجام داده است.

در پایان باید گفت که آیین بزرگداشت سید روزنامه نگار، تنها یک محفل پاسداشت ساده نبود، بلکه تجلیلی بود از زندگی مردی که با قلمش روشنی می بخشد و با لبخندش دلها را تصرف می کند.