در حال حاضر کمی بیش از ۳ درصد کل ساکنان زمین یعنی جمعیتی بالغ بر ۲۵۰ میلیون نفر مهاجرت را برگزیدهاند. بنا بر گواه آمار شرکت گوگل واژه مهاجرت از جمله جستجوهای پرطرفدار در کشور ما است و این نشان از تب و تاب بازار مهاجرت در ایران دارد. با توجه به اهمیت موضوع بر […]
در حال حاضر کمی بیش از ۳ درصد کل ساکنان زمین یعنی جمعیتی بالغ بر ۲۵۰ میلیون نفر مهاجرت را برگزیدهاند. بنا بر گواه آمار شرکت گوگل واژه مهاجرت از جمله جستجوهای پرطرفدار در کشور ما است و این نشان از تب و تاب بازار مهاجرت در ایران دارد. با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم مصاحبهای با دکتر مهدی ولیزاده فرد متخصص حوزه مهاجرت داشته باشیم. او دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق بینالملل و دکتری حقوق اتحادیه اروپا از کشور ایتالیا است.
لطفا توضیح کلی در مورد مهاجرت بفرمائید، اساسا چرا مردم تصمیم به مهاجرت میگیرند؟
مهاجرت در لفظ به معنای جابهجایی مردم از مکانی به مکان دیگر برای کار یا زندگی است که دلیل اصلی آن میتواند دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و نبود امنیت باشد. مهاجرتی که ریشهاش چنین مسائلی باشد مهاجرت اجباری محسوب میشود. دیگر عامل مهاجرت که از آن تحت عنوان مهاجرت اختیاری یاد میشود میتواند شامل شرایط و عوامل مساعد جذبکننده مانند امکانات آموزشی، بهداشتی و درمانی بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر و آزادیهای سیاسی و عقیدتی باشد. چون برخلاف گذشته دلایلی چون جنگ، نسلکشی قومی یا مسائل سیاسی درصد کمی از دلایل مهاجرت را شامل میشود، لذا آن چیزی که امروز از لفظ مهاجرت به ذهن متبادر میگردد همان مهاجرت اختیاری است که ممکن است داخل مرزهای یک کشور اتفاق افتد یا خارج از آن. عقیده غالب بر این است که مهاجرت زمانی مصداق پیدا میکند که مهاجر تصمیم بگیرد در کشوری غیر از وطن خود سکنی گزیند. اما فارغ از این قبیل مباحث تئوریک بعد روحی و روانی مهاجرت را باید دخیل در این تعریف دانست. بدین معنی که ممکن است فردی داخل کشور خود برای تحصیل یا کار عازم شهرستان دیگری بشود و آن احساسی را داشته باشد که یک ایرانی به کشور دوردستی مهاجرت کرده است.
در دسته بندی مورد اشاره، آنچه که در کشور ما در حال وقوع است مهاجرت اجباری است یا اختیاری؟
قبل از پاسخ به این سوال مایلم عرض کنم که مهاجرت را میتوان در دسته بندیهای بیشتری نیز مورد بررسی قرار داد. به لحاظ حقوقی مهاجرت قانونی و یا غیرقانونی میتوان متصور بود. به این معنی که وقتی شخصی بر اساس موازین و مقررات حقوقی کشوری به عنوان نیروی کار، دانشجو یا سرمایهگذار مبادرت به مهاجرت میکند این نوع مهاجرت قانونی است. در مقابل، مهاجرتی که بدون احراز شرایط و مقررات اتفاق میافتد مهاجرت غیرقانونیست که مصداق آن را در قاچاق انسان از کشورهای جهان سومی به کشورهای توسعه یافته میتوان یافت. وقتی جریانات سیاسی و دولتها اقدام به کوچاندن افراد یا تغییر بافت قومیتی مناطق میکنند، در اینجا مهاجرت اجباری حادث میگردد، مانند مورد اخیر کشتار مسلمانان روهینگیا توسط دولت میانمار که با توسل به زور، قتل عام و سوزاندن خانهها مردم را مجبور به کوچ کردند. اما آنچه در کشور ما اتفاق میافتند میل و علاقه مردم برای دستیابی به استانداردهای بهتر در زمینههای مختلف تحصیلی، بهداشتی و اقتصادی و… است لذا نمیتوان آن را مهاجرت اجباری نامید. شاید کسی بگوید که در ایران شرایط اقتصادی و نظیر آن افراد را به نوعی مجبور به مهاجرت اجباری میکند. در پاسخ باید گفت که همیشه انگیزههایی وجود دارد که افراد را به سوی مهاجرت سوق میدهد، فارغ از اینکه این انگیزه تنگنای اقتصادی یا سیاسی باشد یا چیز دیگر، تا وقتی که نیرویی با توسل به زور افراد را مجبور به ترک وطن نکند نمیتوان مهاجرت اجباری متصور بود.
فضای مجازی پر از آگهیهای فریبنده در مورد مهاجرت آسان است، از طرفی اخیرا اخبار زیادی در مورد کلاهبرداری در این حوزه منتشر میشود. به نظر شما افرادی که قصد مهاجرت دارند چطور میتوانند حاشیه امنیت بیشتری داشته باشند؟
این موضوع که چطور میتوان مهاجرت مطمئنی داشت را در ابعاد مختلفی میتوان بررسی کرد. اغلب افراد در مرحله پیش از مهاجرت یا فراهمسازی مقدمات مهاجرت دچار مشکل میشوند. بدین معنی که یا تخصص کافی برای انجام کار مهاجرتی ندارند و یا وقت این کارها را ندارند و علاقهمند هستند امور مهاجرتی خود را اشخاصی دیگر وکالتا انجام دهد. متاسفانه به دلیل خلا قانونی که در کشور ما وجود دارد، افراد صلاحیتدار برای انجام امور مهاجرتی مشخص نشدهاند. لذا هر کسی میتواند با تشکیل دفتر و دستکی ادعای تخصص کرده و یا اصطلاحا ادعا کند که وکیل مهاجرتی است. به دلیل این خلا قانونی افراد اغلب در دام اشخاص یا موسسات سودجویی گرفتار میشوند که تحصیلات مرتبط و تخصص در زمینه مهاجرت ندارند و بیشتر به صورت دلال برای دیگران کار میکنند. در نتیجه یا پروژه مهاجرتیشان با شکست روبرو میگردد، یا هزینههای غیر ضروری برایشان ایجاد میشود و بهترین سرمایهشان که عمرشان است را از دست میدهند. پیشنهاد من این است که افراد در انتخاب وکیل یا مشاور وسواس زیادی به خرج دهند، وکلا و مشاورانی را در اولویت قرار دهند که سبق آکادمیک و حرفهای داشته باشند. همینطور در انواع خاصی از مهاجرت، مثل مهاجرت کاری، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به افراد صلاحیتدار مجوز فعالیت اعطا میکند که این مجوزها میتواند در صورت نظارت مستمر این نهاد منبع قابل اتکایی برای افرادی باشد که قصد مهاجرت کاری دارند. پرس و جو از دوست و آشنا و افرادی که تجربه همکاری با وکلای مهاجرت داشتهاند نیز روش خوبی برای کشف نقاط ضعف و قوت وکلا و به حداقل رسانیدن ریسک شکست است.
اما بعد دیگر که از نظر من تاثیر بسیاری بر نتیجه مهاجرت دارد این است که افراد باید قبل از هر چیزی دلایل و انگیزههای مهاجرت را در خود جستجو کنند. باید به اطمینان کامل برسند که مهاجرت زندگی خوبی برایشان به ارمغان خواهد آورد. در اغلب موارد دلایل مهاجرت برای اشخاص زیاد مشخص نیست و یا اینکه دلایل آنها بر پایه اطلاعات نادرست پایهریزی شده است. برخی از افراد دوقطبی شدیدی از فضای داخل و خارج از ایران برای خود ترسیم میکنند که در یک سو همه دشواریها و نقاط منفی کشور خودی قرار گرفته و در سوی دیگر همه نقاط مثبت کشورهای خارجی. یا اینکه مشاهده میشود افراد مسافرتهای کوتاه مدت و تجارب توریستی خود را به تمام شرایط زندگی در خارج تعمیم میدهند و تصورشان این است که زندگی در خارج از کشور به همان اندازه لذت بخش خواهد بود که در مسافرت یک هفتهای با جیب پر از پول برایشان رقم خورده است. این تصور سراپا اشتباه بوده و به دور از واقعیت است.
اگر فکر مهاجرت در سر داریم، باید آمادگی خود را بسنجیم و ببینیم تا چه حدی برای زندگی جدید و تغییر و تحول اساسی آمادگی داریم. بایستی به دقت خود را مورد ارزیابی قرار دهیم، از خود بپرسیم مهارتهای فنی ما در چه میزان است؟ زبان ما در چه سطحی است؟ چه تخصصی داریم که میتواند ما را متمایز از دیگران کند و اگر ما به جای یک کارفرما در یک کشور خارجی باشیم آیا به کسی با شرایط خودمان اعتماد میکنیم؟ باید تا توان داریم در مورد کشور مناسب با شرایط خودمان تحقیق کنیم و در هر مرحله این سوال را مرتباً از خود بپرسیم که اگر در ایران بمانیم و در مسیر زندگی خود تغییرات مناسبی بدهیم آیا موفقتر نخواهیم بود؟
این نگرش اشتباه که اشاره کردید و به شدت در جامعه جاری و ساری است ماحصل چیست؟
وسایل ارتباط جمعی! رسانه هر کشوری گزارشی برگزیده و منتخب از شرایط داخلی ارائه میدهند و همچنین شرایط فضای مجازی به گونهای است که هر کسی بدون تخصص و بدون هیچ ابایی از اشتباه بودن معلومات و اطلاعات میتواند نظرات خود را به اشتراک بگذارد. این نتیجه آزادی بیان است و نمیتوان آن را محدود کرد اما مشکل اینجاست که افراد به جای اینکه به نظر کارشناس رجوع کنند، اینگونه نظرهای غیرتخصصی را مورد پذیرش قرار میدهند. بعد سیاست را هم باید در نظر گرفت، حجم تبلیغات منفی که بر علیه ایران جاری است بیسابقه است. جریانهایی هستند که پولهای کلان خرج میکنند تا هر چیز مثبتی در ایران را کمینهسازی و در مقابل تمام نقاط منفی را بیشینهسازی کنند. آنها با برجستهسازی معکوس بهشتی از خارج و جهنمی از فضای داخل ترسیم میکنند که به دور از انصاف و واقعیت است. چنین مسائلی افراد ساده لوح را به شدت تحت تاثیر قرار میهد و این موضوع به سرعت توسط برخی بنگاههای سودجو مهاجرتی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. این بنگاهها با وعدههای دروغین مثل تحصیل رایگان در خارج، کسب تابعیت بدون دردسر، مهاجرت بدون نیاز به مدرک زبان و… متقاضیان را اغوا کرده و بعضا مشاهده میگردد که راههای غیر قانونی و خانمانسوز چون پناهندگی برای افراد توصیه میکنند.
واقعیت این است که به لحاظ سهولت و سختی زندگی هر کشوری امتیازات و ضعفهای خاص خود را دارد و اقدام بر پایه دیدگاه سیاه و سفید نتیجه خوبی در بر نخواهد داشت. به نظر من فردی که به شرایط ایران عادت کرده است زندگی در خارج از ایران و حتی در مدرنترین کشورها نیز میتواند برایش بسیار سخت باشد. این سختی به نسبت افزایش سن مهاجر بیشتر هم میشود، چرا که بحث انطباقپذیری رابطه مستقیم با سن و سال افراد دارد. مهاجر باید خود را برای این سختیها آماده کند و تصور بهشتگونه نسبت به خارج نداشته باشد. علیالخصوص که بخشی از ایرانیان به دلیل وضعیت غیراصولی اقتصاد به «راحت پول درآوردن» و بدون حساب و کتاب خرج کردن و فرارهای مالیاتی عادت کردهاند. حتما شنیدهاید که میگویند: «هیچ جا به راحتی ایران نمیتوان پول درآورد!» با زندگی در خارج متوجه این خواهید شد که این ادعا تا چه حد به واقعیت نزدیک است.
اشاره به یاری گرفتن از متخصصین مهاجرت کردید. آیا وکلای مهاجرت میتوانند تاثیر مثبتی در روند مهاجرت داشته باشند؟
اجازه بدهید قبل از هر چیز این را مشخص کنم که در کشور ما حرفه یا شغل رسمی تحت عنوان وکیل مهاجرت وجود ندارد. برابر قوانین جاری کشور تنها یک نوع وکیل داریم آن هم وکلایی هستند که در رشته حقوق تحصیل کرده و پس از قبولی در آزمون وکالت و طی دوره کارآموزی و اختبار میتوانند به امر وکالت مبادرت ورزند. به کرات مشاهده میشود افرادی بدون اینکه وکیل باشند یا حتی تحصیلات حقوقی داشته باشند به صرف داشتن اطلاعات جزئی در حوزه مهاجرت، خود را وکیل مهاجرتی معرفی میکنند. این موضوع خلاف قانون بوده و دست درازی به حریم حرفه وکالت میباشد و میتواند پیگرد قضایی داشته باشد. اما در کشورهای مهاجرپذیری چون کانادا با توجه به اهمیت موضوع وزارت مهاجرت وجود دارد و تحت نظارت این وزارت، سازمان مشاورین رسمی مهاجرت به کانادا ICCRC با سازوکار مشخصی افرادی را به عنوان وکلای مهاجرتی مجاز به کار میکند. این وکلا صرفا در امور مهاجرتی فعالیت دارند و نمیتوانند در دیگر امور حقوقی کار کنند. اما در کشور ما که چنین سازوکاری وجود ندارد اما به لحاظ منطقی وکلای دادگستری که تخصص حقوق بینالملل داشته باشند صلاحیتدارترین افراد برای این حرفه محسوب میشوند. چرا که حقوق مهاجرت زیر مجموعه حقوق بینالملل است و مباحثی چون تابعیت در حقوق بینالملل خصوصی مورد بررسی قرار میگیرند. لذا پیشنهاد من برای افرادی که خود را برای مهاجرت آماده میکنند این است که از وکلای پایه یک داخل کشور که تخصص بینالملل و تجربه کار مهاجرتی داشته باشند یاری بطلبند و یا وکلای مهاجرت کشور مقصد (اگر چنین حرفهای در کشور مقصد وجود داشت). اما نکته مهم این است که وکلا فقط در پروسه کسب مجوز اقامت، پیدا کردن کار یا پذیرش تحصیلی میتوانند موثر باشند در حالی که بخش مهم و سخت پروسه مهاجرت مرحله بعد از مهاجرت است و این موضوع بایستی توسط شخص متقاضی به دقت و با وسواس زیادی مورد بررسی قرار بگیرد تا فرد بتواند مناسبترین مقصد را برای خود انتخاب کند.
منظورتان از مقصد مناسب چیست؟ کلا چه عواملی در انتخاب کشور مقصد مهم هستند؟
مقصد مناسب نسخهای واحد برای همه نیست. کاملا نسبی است و مقصدی که برای من ایدهال است چه بسا بدترین گزینه برای شما باشد. اولا باید توانمندیها و انتظارات خود را در یک سو و شرایط و استاندار زندگی کشورهای مقصد را در سوی دیگر قرار دهیم و به دور از خیالپردازی مسائل را بررسی قرار داده و نتیجه بگیریم. منابع درجه یک خیلی مهم هستند. منظورم افرادی هستند که اخیرا مهاجرت کردهاند. تجربیات آنها میتواند در مسیر تصمیمگیری بسیار موثر باشد اما همانطور که اشاره کردم باید دقت داشت که نسخه واحدی برای همه وجود ندارد. مساله بعدی آن است که کشور مقصد چه مزایایی دارد و به چه میزان میتواند پاسخگوی اهداف و نیازهای ما باشد. مسائل اقتصادی را باید در اولویت قرار داد و باید توجه داشت کشوری که میزان قابل توجهی آمار بیکاری دارد به هیچ وجه مقصد خوبی برای مهاجرت نیست. نمیتوان انتظار داشت دولتی که نمیتواند برای اتباع خود اشتغالزایی کند برای اتباع دیگر کشورها که اغلب مشکلاتی چون زبان و سن استخدام و… دارد فرش قرمز پهن کند. برای عینی شدن بحث مثالی مطرح خواهم کرد. کشور آلمان در سال گذشته آمار ۹۶% اشتغال داشته که در نوع خود بینظیر است ولی آمار اشتغال کشور فرانسه به مراتب ضعیفتر از این رقم هست و این کشور با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم میکند، دلیل اصلی اعتراضات اخیر جلیقه زردها هم در این ارتباط است. لذا کسی که فرانسه را عنوان مقصد مهاجرت در نظر میگیرد نباید زیاد امیدوار به اشتغال باشد مگر اینکه تخصص خاصی داشته باشد که در فرانسه به آن تخصص نیاز وجود داشته باشد.
دوم اینکه شرایط این کشور برای مهاجرین را باید مطالعه کنیم. آیا اساسا کشور مد نظر ما کشوری مهاجر پذیر است؟ سیاستهای جذب مهاجر آنها چیست؟ همانطور که میدانید در اغلب کشورهای اروپایی احزاب دست راستی مخالف مهاجرت در حال کسب قدرت هستند و این زنگ خطری است که متقاضیان مهاجرت باید در نظر داشته باشند. این اتفاق به این معنی است که قوانین مربوط به اخذ تابعیت سختتر از گذشته خواهد بود. چون اغلب اینها سیاستهای مناسبی در جهت جذب مهاجر ندارند و در برخی موارد ورود مهاجرین به کشورشان را به دیده خطر مینگرند و حتی تهدیدی برای آینده کشورشان تلقی میکنند. افرادی که روی این موضوع حساسیت به خرج ندهند ممکن است پس از سالها تلاش و هزینههای گراف به نتیجه دلخواه نرسند. در حال حاضر افراد زیادی در کشورهای غربی و به امید مهاجرت و کسب اقامت دائم با بهانه قرار دادن تحصیل مهاجرت کردهاند و پس از کسب چند مدرک تحصیلی همچنان در حالت بلاتکلیفی به سر میبرند و منتظرند تا شاید در ادامه فرجی حاصل شود. اینها همانهایی هستند که بدون برنامه و بررسیهای دقیق مهاجرت کردهاند، لذا با «بریم ببینیم چی پیش میاد» نباید پا به میدان گذاشت.
همانطور که گفتید برخی تحصیل در خارج را به عنوان پلی برای مهاجرت دائم انتخاب میکنند. از نظر شما بهانه قرار دادن تحصیل برای مهاجرت گزینه خوبی است؟
این موضوع بیشتر بستگی به برنامهریزی و اهداف افراد دارد. اقدام به تحصیل به نیت کسب تابعیت اگر با آگاهی و تحقیق دقیق و موشکافانه انجام نگیرد ممکن است به ضرر فرد تمام شود. به این معنی که اغلب کشورها پس از اتمام دوره تحصیل فرجهای ۱۲ تا ۱۸ ماهه برای دانشجوی سابق در نظر میگیرند تا او در صورت پیدا کردن کار بتواند اقامت کاری و متعاقبا اقامت دائم و در نهایت تابعیت اخذ کند. حال این موضوع تعیین کننده است که آیا رشته تحصیلی دانشجو در بازار کار آن کشور کشش دارد یا نه؟ آیا آمار اشتغال در آن کشور امیدوار کننده است؟ یا اینکه با توجه به سختی کار، حقوق و مزایایی که در کشور مقصد به نیروی کار تعلق میگیرد راضی کننده است؟ اگر پاسخ این سوالات منفی باشد زحمات چندین ساله شما بر باد خواهد رفت و باید راه بازگشت به وطن را در پیش بگیرید. لذا اینها همه مسائلی هستند که باید قبل از اقدام به مهاجرت مورد بررسی قرار بگیرد. طبق آمار رسمی بیش از ۱۰۰هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور مشغول تحصیل هستند و آنها میتوانند دوران دانشجویی را به عنوان دورهای طلایی در خدمت بگیرند، چرا که در طول این دوران، دانشجو با واقعیات جامعه و شرایط زندگی و روحیات مردم کشور میزبان آشنا میگردد، زندگی در غربت را فرا گیرد، بازار و موقعیتها را به دقت رصد کرده و نهایتا تصمیمی دقیق اتخاذ میکند.
منظورتان از کشورهای مهاجرپذیر چیست؟
کشورهایی چون کانادا یا استرالیا که استانداردهای زندگی و شاخصه های توسعه بسیار بالایی دارند به دنبال جذب مهاجر هستند. در واقع چنین کشورهایی نیازمند مهاجر هستند چرا که لازمه توسعه وجود نیروی انسانی جوان است و مهاجرت راهی برای جذب نیروی انسانی از نوع کارآمد آن است. چون کشورها بر اساس قوانین مهاجرتی که وضع میکنند دقیقا افرادی را مجاز به مهاجرت میکنند که دقیقا منطبق با نیازهای آن کشور باشند. لذا بحث مهاجرت به چنین کشورهایی معامله برد برد برای هر دو طرف تلقی میگردد. بدین صورت که این کشورها بر اساس مقرراتی که دارند برای اتباع خارجی فرصتهایی فراهم میکنند تا در مقابل از دانش و تواناییهای آنها در زمینههایی که کمبود دارند استفاده کنند. از طرفی این کشورها بر اساس مهاجرت تشکیل یافتهاند و این موضوع باعث میشود که مهاجر در کشور مقصد احساس حقارت نکرده و مشکل همیشه خود را چون شهروند درجه دو یا… سربار نبیند. البته هیچ کشوری نیست که درهای مهاجرت را بر روی اتباع بیگانه بسته باشد، موضوع این است که بعضی کشورها اساسا به دلیل موقعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادیشان در جایگاهی قرار ندارند که مهاجر آنجا را به عنوان مقصد انتخاب کند، مصل کشورهای جهان سومی و ناامن. برخی کشورهای نیز به دلیل موقعیت اقتصادی و سیاسیشان احساس نیاز به مهاجر نمیکنند، لذا سیاستهای سرسختی در این زمینه اتخاذ میکنند. در مجموع راههای مهاجرت به همه کشورها از طرق گوناگون مانند ازدواج، سرمایهگذاری، تولد فرزند در کشورهایی که تابع سیستم خاک هستند وجود دارد، اما بعضا به دلایل فوقالذکر مهاجرت و کسب تابعیت به این کشورها چندان سهلالوصول نیست.