یک فعال فرهنگی دیگر آذربایجان را به خاک سپردیم
یک فعال فرهنگی دیگر آذربایجان را به خاک سپردیم

یک فعال فرهنگی دیگر آذربایجان را به خاک سپردیم «فرزاد ملازاده» دیروز روز بسیار سختی برایمان بود،یکی دیگر از فعالین فرهنگی آذربایجان را در میان حزن واندوه دوستدارانش به منزل گاه ابدی بدرقه کردیم .روز جمعه حوالی ساعت پنچ صبح سعید ملازاده بر اثر سکته قلبی برای همیشه چشم از جهان فرو بست.سعید را بیشتر […]

یک فعال فرهنگی دیگر آذربایجان را به خاک سپردیم

«فرزاد ملازاده»

دیروز روز بسیار سختی برایمان بود،یکی دیگر از فعالین فرهنگی آذربایجان را در میان حزن واندوه دوستدارانش به منزل گاه ابدی بدرقه کردیم .روز جمعه حوالی ساعت پنچ صبح سعید ملازاده بر اثر سکته قلبی برای همیشه چشم از جهان فرو بست.سعید را بیشتر از آنکه پسر عمویم باشد بخاطر عمری که در راه فرهنگ آذربایجان نهاد دوست دارم او عمرش را در راهی نهاد که همیشه به آن باور داشت و سعی می کرد تاثیر گذار باشد حتی اگر این تاثیرات کوچک بودند.او که در مکتب مرحوم حاج حمید ملازاده درس گرفته بود. بعداز وفات پدر انتشارات ارک را برای چندین سال مدیریت کرد.در طول دوران فعالیتش در عرصه چاپ و نشر کتب ، کتابهای بسیاری از جانب این موسسه منتشر شد و تا آخرین روز ادامه حیات انتشارات ارک اجازه نداد این کتابفروشی از سیستم فروش کتاب های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی تبدیل به یک کتابفروشی کنکوری شود.هر چند دیگر در آمدی باقی نماندهبود و روزگار بر سعید بسیار با سختی می گذشت اما او آرمانش را فراموش نکرده بود.
چندین سال در کنار فعالیت انتشاراتی بخاطر اینکه علاقه وافری به مطبوعات داشت به جمع مطبوعاتی مان پیوست و در توزیع نشریات و تولید محتوا برای چندین سال به فعالیت پرداخت.همیشه در کنار کارش مطالعه را از دست نمی داد به مانند روزهایی که مغازه کتابفروشی در سالهای حیات حاج حمید ملازاده پاتوق اکثریت اندیشمندان سیاسی و اجتماعی بود و بحث های بسیار داغ و جالبی در میان این افراد شکل می گرفت و خیلی ها دوست داشتند حتی برای لحظه ای به بهانه خرید کتاب دیدن این بحث ها و گفتگو ها را از دست ندهند.سعید سعی کرد همین روال را در روزهای بعد فوت پدر ادامه دهد و تا حدود زیادی هم موفق به این کار شد و خیلی از نویسندگان و شاعران مطرح استان از این کتاب فروشی خاطرات خوب و شیرینی را با خود به یادگار دارند.هر چند زندگی فرهنگی و مطبوعاتی برای سعید ملازاده بار مالی خوبی نداشت و شرایط برایش زیاد خوشایند نبود اما او همیشه سعی می کرد خنده بر لب داشته باشد و بیشتر از آنکه از مشکلات بگوید از داشته ها سخن بر زبان جاری کند.برای من نویسنده که چندین سال را در کنار هم گذرانیم باور اینکه سعید به استقبال مرگ رفت و جامه دنیوی از تن برون کرد هنوز هم سخت است اما سعید در قبال فرهنگ آذربایجان رو سفید از دنیا رفت؛ چرا که دینش را در سالهای حیاتش به این فرهنگ ادا کرد و در همان روزی که دنیای خود را عوض کرد با انتشار پستی با این مضمون پیامی را به دوستدارانش داد .
سعید نوشت سکوت سرشار از ناگفته هاست
و به حق که سکوت سرشار از ناگفته هاست.سعید جان خدانگهدار سلام ما را در دیدار پدر به او برسان.