آیین قربانی گاو در سی‌وششمین روز  از بهار در روستای اسفنجان
آیین قربانی گاو در سی‌وششمین روز  از بهار در روستای اسفنجان

در دامنه رشته کوه‌های سهند و در شش کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اسکو از توابع آذربایجان شرقی روستایی قرار دارد که مردمش معتقدند آبادانی و حاصلخیزی زمین‌های کشاورزی‌اش را مدیون اعتقاداتی است که مردمان باصفایش از عمق وجود آن را باور داشته و بر آن پای می‌فشارند. بعد از پشت‌سر گذاشتن زمستان طولانی و طاقت‌فرسا در […]

در دامنه رشته کوه‌های سهند و در شش کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اسکو از توابع آذربایجان شرقی روستایی قرار دارد که مردمش معتقدند آبادانی و حاصلخیزی زمین‌های کشاورزی‌اش را مدیون اعتقاداتی است که مردمان باصفایش از عمق وجود آن را باور داشته و بر آن پای می‌فشارند.

بعد از پشت‌سر گذاشتن زمستان طولانی و طاقت‌فرسا در دامنه رشته کوه‌های سهند، فصل بهار که رویش و هستی دوباره را به طبیعت هدیه می‌دهد فرصت مناسبی است تا اهالی روستای اسفنجان در نزدیک‌ترین پنجشنبه منتهی به سی و ششمین روز بهار مراسم و ادای نذر خود را با قربانی کردن به جای آورده و سالی پربرکت را از خداوند منان طلب کنند.

با توجه به این که سه روز از این ایام با وزیدن بادهای شدید بهاری همراه است مردم روستای اسفنجان معتقدند برای مصون ماندن از هر گونه حوادث احتمالی این بادهای طبیعی، حفاظت مزارع کشاورزی، طلب رزق و روزی فراوان و حاصلخیزی محصولات و داشتن سالی پربار و پربرکت، کاهش خسارات ناشی از سیل، آفت‌زدگی و خشکسالی، گاوی را به نیت ادای نذر و دین قربانی کرده و موظف می‌شوند که از گوشت این قربانی حتما کوفته (که به کوفته تبریزی مشهور است)‌ درست کرده و میل کنند.

این مراسم سنتی همه ساله با مشارکت همه روستائیان در نزدیک‌ترین پنجشنبه که به سی و ششمین روز بهار منجر می‌شود به صورت زنده و پویا برگزار می‌شود و بار دیگر اعتقادات آنها را قوی‌تر می‌کند. طی سال های اخیر همزمان با برگزاری این مراسم گردشگران استانی و استان‌های همجوار نیز با اطلاع از این موضوع سعی می‌کنند در این مراسم حضور داشته باشند.

در این مراسم که از اولین ساعات صبح شروع می‌شود ریش سفیدان روستا در معیت و همراهی سایر روستاییان گاو مورد نظر را به عنوان قربانی از طویله بیرون آورده و آن را با سلام و ذکر صلوات و خواندن دعای توسل در کوی و برزن روستا می‌گردانند.

بلا گردان کردن گاو

در این هنگام هر یک از اهالی که نذر و حاجتی داشته باشد به قربانی می‌بندد چراکه قربانی را فدیه‌ای برای مهار باد سهمگین و حوادث ناخوشایند طبیعی می‌دانند تا هر نوع گزندی را از خانه و کاشانه و به طور کلی از کل روستا دور کند.

همچنین قبل از برگزاری مراسم جوانانی نیز برای جمع‌آوری نذرها انتخاب می‌شوند چراکه آنها باید نذورات اهدایی اهالی روستا را که به گاو قربانی اهدا کرده‌اند جمع‌آوری کرده و در کیسه‌هایی سبز رنگ قرار دهند.

جوانان مورد نظر پس از جمع‌آوری نذورات اهالی و قرار دادن آنها در کیسه‌ها نذورات را به گردن قربانی می‌بندند. همچنان که قربانی را در محلات روستا می‌گردانند بر تعداد مشایعت‌کنندگان افزوده می‌شود.

پس از گرداندن قربانی نزدیکی‌های ظهر قربانی را به سوی قنات پرآب و مقدس (عید آوا) هدایت کرده و قربانی را سیراب می‌کنند. این امر به آن منظور است که همیشه پرآبی در قنات و به تبع آن شادابی و حیات در روستا تداوم داشته باشد.

زیارتگاه پیر سنگ نیز در این مراسم نقش دارد چراکه ریش سفیدان و مشایعت‌کنندگان قربانی را بعد از سیراب کردن به سوی زیارتگاه پیر سنگ که در جنوب شرقی روستا واقع است می‌برند. آنها قربانی را سه مرتبه دور بقعه و سنگ مقدس «پیرسنگ» می‌گردانند و بعد به سوی «قوربان داغی» (کوه قربانگاه) که تقریبا در دو کیلومتری زیارتگاه «پیرسنگ» واقع است، حرکت می‌کنند و پس از عبور از تپه‌ها و دره‌ها به قربانگاه می‌رسند.

قبل از رسیدن جمعیت، عده‌ای از جوانان روستا، از «قربانگاه» تا «نشانگاه» که حدود ۲۰ تا ۳۰ قدم است، جویی حفر می‌کنند تا خون قربانی در آن جریان یابد.

پس از دعای همگانی با سلام و صلوات، قصاب قربانی را ذبح می‌کند. خون جاری‌شده آرام آرام در بستر جوی جاری می‌شود و چنانچه خون به نشانگاه برسد، مردم با شادمانی مطمئن می‌شوند که قربانی‌شان قبول شده و آن سال خشکسالی نخواهند داشت.

افسانه‌ قربانی‌کردن گاو

در نبرد لشکریان اسلام، تعدادی از مسلمانان زخمی شده و در دره بین کوه‌های پیره‌سنگ و قربانگاه مانده بودند. بزرگان گوور (کافر، گبر) در منطقه دستور داده بودند کسی به آن زخمی‌ها کمک نکند تا بمیرند.

دختری گوور (دختر گبر) در کوهستان شبانی می‌کرد و پنهانی به زخمی‌های مسلمان شیر و نان می‌داد. با گذشت زمان، پنهان‌کاری دختر آشکار شد و برادران دختر تصمیم گرفتند خواهرشان را بکشند.

برادران شمشیر برداشتند و به سوی کوه حرکت کردند. خبر به دختر گبر رسید و گریخت. برادرانش سریع‌تر بودند و دیری نگذشت تا در بالای کوه پیرسنگ به دختر نزدیک شدند.

دختر هراسان از کوه پایین دوید و سپس سربالایی قربانگاه را در پیش گرفت. بالای کوه قربانگاه دختر صدای نفس برادرانش را شنید.

آفتاب در حال غروب بود. دختر ایستاد و چشم در چشم آفتاب دعا کرد که نجات یابد. زمین دهان گشود و دختر به درون زمین کشیده شد، تنها موهای سر دختر بیرون از خاک ماند. برادران دختر نتوانستند خواهرشان را از چنگ خاک بیرون بکشند.

تاریکی شب فرا رسید. برادران تصمیم گرفتند صبح روز بعد با کمک و ابزار کافی برگردند و خواهرشان را از زیر زمین بیرون بکشند. برای یافتن مکان خواهر، سنگ‌چینی روی موهای بیرون از خاک مانده خواهر درست کردند و به آبادی برگشتند.

صبح روز بعد گروهی به بالای کوه رفتند تا دختر را از زیر زمین بیرون بکشند. هنگامی که گروه به بالای کوه رسید، در کمال شگفتی دریافت که بالای کوه صدها سنگ‌چین وجود دارد.

گروه نتوانست مکان دختر را پیدا کند. افراد گروه ناامید به آبادی برگشتند و باد اسفنجان آغاز شد. شدت باد چنان بود که درختان را از ریشه می‌کند و گله را در کوه پراکنده می‌کرد و می‌کشت.

مردم وحشت‌زده از ویرانگری باد درمانده شده بودند. پیرزنی در آبادی دختر را در خواب دید. دختر به پیرزن مکان گرفتار شدن خود را گفت و اشاره کرد که مردم باید گاوی را قربانی کنند و از خون قربانی روی موهای او بریزند. آنگاه باد آرام خواهد گرفت.

پیرزن پس از بیدار شدن، خواب خود را تعریف کرد. چند مرد به بالای کوه رفتند و سنگ‌چین روی محل دفن دختر را پیدا کردند. آنها به آبادی برگشتند، گاوی خریدند و پیرو خواست دختر قربانی کردند.

هنگامی که خون قربانی به موهای دختر رسید، باد ایستاد. از آن زمان تاکنون، مردم هر سال و پیش از چهلمین روز بهار آیین قربانی را انجام می‌دهند.

حسن سلیمی ،بخشدار مرکزی اسکو درمصاحبه با تایسیز آذربایجان در مورد آیین سنتی ذبح گوسفند گفت :امروز سی و ششمین روز از  فصل بهار است که   هر سال همین روز مراسم  و سنتی در روستای اسفنجان برگزار می شود  به نام اسمی که بین اهالی مرسوم است(اوکوز قربانی) گفته می شود . و به عبارت عامیانه سی و ششمین روز از بهار است .

وی بیان کرد:در این آیین مبلغی از طرف اهالی مردم پول جمع آوری می کنند و این قربانی را تهیه می کنند . و در (قوربان داغی )ذبح می کنند .و به عنوان تبرک به منازل خود می برند و سنتی که دارند از گوشت آن کوفته می پزند . و امیدوار هستیم هر ساله این مراسم را گسترش بدهیم و با مشارکت مردم با شکوه تر برگزار کنیم .

بخشدار مرکزی اسکو اظهار کرد : هر چقدر به سنت های خود بیش تر احترام بگذاریم  و ارزش قائل شویم می توانیم هویت ملی و  آذربایجان را بهتر حفظ کنیم.

   

گزارش از : بابک صفری و الهه مهدوی