لوله خواب ها؛ بیخانمانهایی که در لولههای فاضلاب زندگی میکنند 🔹وسط اتوبان فرودگاه که بایستی، از همان دور خانههای توسریخورده را میبینی که انگار انتها ندارند. انتهای این خانهها میرسد به بیابانهای خاکی که غروبهایش رنگ دیگری دارد. تپه شنی و لولههای بتنی بههمچسبیده، خارج از محدوده چسبیدهاند به رگ خاک؛ روی خاک رُساش پا […]
لوله خواب ها؛ بیخانمانهایی که در لولههای فاضلاب زندگی میکنند
🔹وسط اتوبان فرودگاه که بایستی، از همان دور خانههای توسریخورده را میبینی که انگار انتها ندارند. انتهای این خانهها میرسد به بیابانهای خاکی که غروبهایش رنگ دیگری دارد. تپه شنی و لولههای بتنی بههمچسبیده، خارج از محدوده چسبیدهاند به رگ خاک؛ روی خاک رُساش پا سفت میکنیم و میرویم بالا. آلونکهای لولهای خاکستری از دور پیداست؛ آدمها کز کردهاند کنار دیوارههای لولهها، لولهها لببهلب بیابان است، روی شمالیترین نقطه اصفهان، مثل فیلمهای آخرالزمانی هالیوودی.
🔹هرچه گردن بکشی، چیزی جز بیابان نیست که لولههای سیمانی حائلی شده بین آن و دو نیمهاش کرده تا نشود بهراحتی معتادها را دید. روزهای اینجا، داغدار روزهای خوب خانهبهدوشان است. خاطرات، یک آن ولشان نمیکند؛ زمانی که تمامقد توی خانههایشان به زندگی خدمت میکردند و حالا در تاراج این خرابهها، عاشقی یادشان رفته است.