آبی که می بایست در جویبار خود روان شود به بیراهه می رود
آبی که می بایست در جویبار خود روان شود به بیراهه می رود

آبی که می بایست در جویبار خود روان شود به بیراهه می رود مدت مدیدی در بستر فضای مجازی در محضر آقای بذرکار و فرهیخته بنیسی مان دکتر عباد کاظم زاده و دیگر عزیزان بودم تا برای امتداد دانش اندوزی و ایجاد یک مرکز دانش محور در بنیس برنامه ‌ریزی کنیم . بلکه بنیس دوباره […]

آبی که می بایست در جویبار خود روان شود به بیراهه می رود

مدت مدیدی در بستر فضای مجازی در محضر آقای بذرکار و فرهیخته بنیسی مان دکتر عباد کاظم زاده و دیگر عزیزان بودم تا برای امتداد دانش اندوزی و ایجاد یک مرکز دانش محور در بنیس برنامه ‌ریزی کنیم .

بلکه بنیس دوباره به قطب فرهنگی برای نسل حاضر و برای فرزندان آینده بنیس و منطقه و حتی کشور تبدیل گردد.

در حسن نیت و در همت والای محمد بذرکار همین بس که مکرراً قول داده بود و روی قول خود هم مانده است که از هیچ قدم و تلاشی در این عرصه کوتاهی نخواهد کرد و این برای شخص من مهمترین دلگرمی بود که با وجود چالش‌های فراوان پیش رو، موضوع را دوباره بازگشایی و پیگیری نمایم.

در دولت قبلی، این موضوع را دنبال کردیم و در این راستا معاون وزیر، استاندار، مقامات بلند پایه استانی و کشوری پشتیبان شدند.

اما نوبت که رسید به مقامات محلی خودمان، سازهای ناهماهنگ نواخته شد تا جاییکه برای گشوده شدن باریک راهی از امید می‌بایستی شخصاً در بنیس حاضر می‌شدم و در خدمتشان زانو می زدم.

وقتی درک درست و علمی از موضوع در میان نیست، خرابکاری و کارشکنی وارد گود می‌شود تا در انتظار پاسخی ساده برای درخواستی که روی میزشان میگذاری سالها بگذرد و عمرت به سر آید و نهایتاً فرصت طلایی از دست بنیس و منطقه برود.

خدا داند زمانه در چه روزی برای بار دیگر بر مراد ما بچرخد تا دولتی دانش مدار، استانداری فرهیخته و صد البته مدیران محلی دانش آموخته بر سرکار آید تا برای چنین کاری در بنیس همت کنند.صحبت از مدرسه و آموزش است و اینکه دختران و پسران ما با آموزش درست و کارامد،  بازوی اصلی در پیشرفت ایران محسوب می‌شوند.

اهمیت این موضوع را با یک مثال از هدفی که از سالها پیش دنبال می‌کردم روشن می‌کنم: در کنار مشکلات و چالش‌های شگرفی که میهن ما در عرصه های سیاسی-اجتماعی و اقتصادی اکنون با آنها روبروست، معضلات زیست محیطی آخرین رمق را از کشور ما خواهد گرفت و در مورد بنیس و شهرستان خودمان شبستر، مبرهن است که خشک شدن دریاچه ارومیه مستقیماً حیات انسانها در منطقه را تهدید می‌کند.

من سالها پیش تیمی از کارشناسان کاربلد را تشکیل دادم. همکار خوزستانی ام که از ژاپن آمده بود را به بنیس و شرفخانه بردم و برآورد کار انجام شد. پروژه ای در تثبیت ریزگردها در کل کشور تدوین گردید که ترکیبی از تخصصها از جمله مهندسی شیمی، میکروب شناسی، نانوتکنولوژی و هوش مصنوعی در آن جای گرفته بود.

ایشان اخیراً شرایط آب و هوایی و اقلیمی خوزستان را برای ۶۰ سال آینده پیش بینی کرده و نتایج آن را در مراجع بین المللی به ثبت رسانده است.

بنابراین از کارایی و تخصص علمی و عملی ایشان مطمئن بودم. در ادامه پروژه ریزگردها را به هیئت دولت وقت رساندیم و از نظر علمی پذیرفته شد. باید بودجه ای تخصیص می یافت که نیافت.

اجرای این پروژه مستلزم دوسه هکتار زمین خالی در منطقه بود تا طرح تثبیت نمک زارهای دریاچه را به اجرا در آید. اما مسئولان دریغ کردند.

به این ترتیب دانش محورترین طرح زیست محیطی ما در کشور خوابید و اکنون خاک می‌خورد.

شاهد باشید که برپایی چنین دانش های نوین در زیر چتر بنیس چه پتانسیل پیشبرنده ای می‌توانست برای شهر و دیار ما هدیه کند.

نکته ای که به همشهریان بنیسی مربوط می‌شود در اینجاست زیرا من بدنبال تاسیس مرکز هوش مصنوعی در بنیس بودم تا پروژه ریزگردها و در سالهای آتی چندین پروژه بزرگ دیگر همچون تأسیس انستیتو تکنولوژی، بیمارستان تخصصی و غیره به نوبت شروع شود و در این میان همکار نیکوکارمان آقای بذرکار، بهترین حامی من بودند.

متأسفانه با وجود پشتیبانی کشوری و استانی که ذکر کردم، متولیان امور در محل همکاری نکردند و آبی که می بایست در جویبار خود روان شود به بیراهه رفت.

من از بیگانگان هرگز ننالم …..سخن کوتاه کنم:

معضلات و چالشهای عظیمی پیش روی کشور و منطقه است که باید با شیوه های علمی و تکنولوژیکی حل شود. کلید حل این مشکلات در گردن کشی، زورمداری و حفظ قدرت به هرقیمتی نیست بلکه در کسب دانش و آموزش درست در توسعه و پیشرفت کشور است.

گامی که مدرسه سازان و منجمله آقای بذرکار برداشته و برمی‌دارند اولین قدم در این مسیر است، ولی تا از این دانش و اندیشه ورزی بهره ای به آب و خاک ما برسد گامهای بلند دیگری لازم است.

مثالی که زدم نشان می‌دهد که بهره گیری از دفتر علم و معرفت ممکن نیست مگر کار به کاردانان دانش اندوخته و خداوندان دانش بنیان سپرده شود.

سپردن امورات به ناشایستگان به مانندِ بستن افسار شتر بر دُم الاغ است و این سختیها و نابسامانی‌هایی که میهن ما بدانها گرفتار آمده میوه تلخ همین کار نابکاری است.

کلام آخر آنکه تلاش آموزگاران دلسوز، نقش کلیدی در پیشرفت دانش و شکوفایی استعداد دختران و پسران ما دارد و بجاست به این عزیزان چه در روزگار گذشته و چه حال حاضر، دست مریزاد گوییم. پبا آرزوی بهروزی و پیروزی این بزرگان.

موسی گردانه-

آذرماه ۱۴۰۱-تورنتوی کانادا