تراکتور را به زمین سفت زدند
تراکتور را به زمین سفت زدند

تراکتور را به زمین سفت زدند فرزاد ملازاده مدتی بود که تصمیم داشتم از وضعیت این روزهای تراکتوری بنویسم که خیلی ها نسبت به آن ادعا دارند.یکی منت بازی در این تیم را بر سر تراکتور می زند و یکی منت سرمربی بودن و اینکه من بخاطر تراکتور از سرمربی گری خیلی تیم ها گذشتم […]

تراکتور را به زمین سفت زدند

فرزاد ملازاده

مدتی بود که تصمیم داشتم از وضعیت این روزهای تراکتوری بنویسم که خیلی ها نسبت به آن ادعا دارند.یکی منت بازی در این تیم را بر سر تراکتور می زند و یکی منت سرمربی بودن و اینکه من بخاطر تراکتور از سرمربی گری خیلی تیم ها گذشتم و دست آخر مالک این تیم که تمام منت های دنیا را یر این تیم خالی کرده است.واقعا هر بار در روزهای گذشته با شنیدن این حرف ها اشک در چشمان هواداران واقعی این تیم پر ریشه جمع شده است. واقعا این افراد چه جایگاهی داشتند که اکنون تراکتور را منت دار خود می دانند تیمی که چند سال پیش هر بازیکنی و هر سرمربی آرزوی هدایت این تیم بزرگ را در سر داشتتیمی که هوادارانش آنرا متمایز ترین تیم دنیا کرده اند.هوادارانی که به جرات می توانم بگویم در روزهای گذشته سخت ترین دوران فوتبالی خود را پشت سر گذاشته اند .آنها حتی علیرغم صعود تیمشان به مرحله بعد بازیهای آسیایی از نوع بازی و فوتبال کردن این تیم لذت نبردند و تراکتور با خوش شانسی توانست جواز صعود به مرحله بعد را کسب نماید.حال اینجا باید پاسخی به سوالات زیر داده شود تا شاید هواداران بتوانند علت بسیاری از مشکلات تیم محبوبشان را بدانند و کسانی را عامل بوجود آمدن این وضعیت تاسف بار برای فوتبال آذربایجان هستند را بشناسند.تراکتور با ادعاهای بسیار بزرگی از طرف مالک فعلی باشگاه و اینکه تیمی رویایی و یک باشگاه کاملا حرفه ای برای آذربایجان و هوادارانش مهیا خواهد کرد به او سپرده شد و تراکتور تبدیل به یک تیم خصوصی شد اتفاقی که استخوان خرد کرده های فوتبال در آن روزها اصلا راضی به آن نبودند اما امکان اینکه در جهت خلاف موج شنا کنند وجود نداشت و تراکتور در هیاهوی بسیاری به زنوزی سپرده شد .زنوزی با قراردادهای گران قیمت بازیکنان بزرگ و مطرحی را وارد تیم کرد و در ادامه اتفاقاتی که همه بخوبی از آنها خبر دارند و مجال مطرح کردن آنها در این نوشته وجود ندارد.زنوزی در ادامه کارش اول هویت اصلی تیم را از آن گرفت و نام قدیمی تراکتورسازی را تبدیل به تراکتور کرد موضوعی که باز هم در پشت پرده تراکتور کهکشانی ماند و واکنشی از سوی هواداران در جهت تغییر نام باشگاه اتفاق نیفتاد.روزهای خوش تراکتور البته در ظاهر در پیش بودند و قهرمانی جام حذفی هدیه بازیکنان بزرگی بود که به خیال خودشان وارد یک تیم حرفه ای شده اند.اما کم کم این چهره پوشالی رنگ عوض کرد و زنوزی خیلی زود از آنچه که گفته بود عقب نشست.روزهای آغازین این فصل مالک با سفر به خارج از ایران و عدم برگشت به ایران تیمی را روانه مسابقات کرد که حتی خوشبین ترین کارشناس فوتبال هم امیدی به این تیم نداشت.در گفتگوی تلفنی که با مدیر عامل آن روزهای تراکتور علیپور داشتم نکات جالبی از جانب او مطرح شد که با توجه به حساسیت های موجود و اینکه تراکتور در کوران مسابقات قرار داشت اقدام به نشر آنها نکردیم.علیپور مطرح کرد در روزهای اول صحبت قرار بود تیمی کهکشانی برای فصل پیش رو ببندیم چرا که تیم علاوه برلیگ برتر باید در مسابقات آسیایی هم حضور پیدا می کرد از این رو به شخصه با چندین بازیکن مطرح که دوستی خوبی با آنها داشتم صحبت کردم بازیکنانی مانند پور علی گنجی و جلال حسینی و حتی بیرانوند و…..موفق به جلب رضایت برخی از آنها برای پیوستن به تراکتور شده بودم وقتی این موضوع را با مالک باشگاه مطرح کردم و اعلام کردم قصد امضا قرارداد با این بازیکنان هستم با پاسخ منفی مالک باشگاه مواجه شدم و او گفت که تصمیم ندارد چنین هزینه ای برای تیم انجام دهد و وقتی من مطرح کردم که شما برای فصل گذشته این همه هزینه کرده اید و چرا اکنون این تصمیم را گرفتیدبا پاسخ منفی ایشان برای سرمایه گذاری مواجه شدم.بعدداز این اتفاقات با موضوعات جالبی روبرو شدم شکایت هایی که از سوی بازیکنان خارجی صورت گرفته بود و در صورت عدم رسیدگی و پرداخت خواسته آنها تراکتور با محرومیت های بزرگی مواجه خواهد شد.از طرف دیگری چندین بار احسان حاج صفی به همراه اشکان دژاگه به دفترم آمدند و از بدقولی های باشگاه برای پرداختی های فصل های گذشته خودشان انتقاد کردند از آنها درخواست کردم که بدون حاشیه همراه تیم باشند تا من پیگیر اتفاقات باشم.اما با مشاهده اوضاع موجود و اینکه همتی برای حل این مشکلات وجود ندارد تصمیم به جدایی از تراکتور گرفتم به عنوان یک آذربایجانی نگران اوضاع تراکتور هستم و اینکه حتی امکان شکایت های جدید با توجه به عدم پرداختی برخی بازیکنان مطرح باشگاه وجود دارد.علیپور با بیان این مطالب آن روزها پیش بینی روزهای سخت تراکتور را در ادامه کار کرد و گفت مشکلی ندارد زنوزی در روزهای آغاز فصل ما را سبیل انتقادات هواداران کرد و همه تقصیرات را گردن ما انداخت اما خورشید هیچگاه پشت ابر نمی ماند و روزی هواداران پی به واقعیت ها خواهند برد.تراکتوراین روزها تبدیل به محله برو بیا شده است و هر کس چند روزی به عنوان مدیر عامل در این باشگاه حکم می گیرد و چند روز بعد عطای کار در این تیم را به لقایش می بخشد.واقعا در این تیم مردمی چه خبراست یعنی فوتبال تبریز مدیری برای مدیریت این باشگاه ندارد یا مشکل جای دیگری است.به هر حال زنوزی در آخرین حکم مدیریتی خود جمشید نظمی را بعد از شکست در انتخابات شورای شهر تبریزبه عنوان مدیر عامل تراکتور معرفی کرد حال باید منتظر ماند و دید که نظمی چه مدت روی این صندلی لرزان‌خواهد نشست.بدون شک‌تراکتور از لحاظ تغییرات مدیریتی می تواند نام خودش را در رکوردهای گینس ثبت کند.موضوعی که بزرگترین ضربه را به تیم محبوب آذربایجان زد و این تیم هم اکنون روی تصمیم های آبکی یک سرمربی می چرخد و او هر چه دوست دارد با این تیم می کند و خم به ابروی کسی نمی آید.اما در اپیزود دوم مطلب به موضوع انتخاب سرمربی تراکتور می رسیم انتخاب هایی که همه بحث برانگیز بودن و جالب اما چون اینجا مجال بحث انتخاب های قبلی نیست به انتخاب آخر باشگاه می رسیم رسول خطیبی انتخابی که در آن روزها خیلی ها را انگشت به دهان کرد.زنوزی در جلسه ای که با هواداران داشت بر علیه خطیبی مسائلی را مطرح کرد و در آن جا مدعی شد تا زمانی که من در تراکتور هستم اجازه نخواهم داد خطیبی نزدیک این تیم شود اما زنوزی در تغییری ۱۸۰درجه ای او را به عنوان سرمربی تیم معرفی کرد آنهم بعد از اینکه مسعود شجاعی را خرج تصمیمات اشتباهات خود کرد واقعا مسعود شجاعی جسارت منحصر به فردی داشت که در آن روزهای سخت هدایت تراکتور را بر عهده گرفت.اما زنوزی در لایو معروفش در اینستاگرام با هواداران به شدت از شجاعی حمایت کرد و او را سرمربی قطعی تیم معرفی کرد اتفاقی که مانند نمونه های قبلی در آخر رنگ عوض کرد و زنوزی پشت شجاعی را هم خالی کرد و خطیبی سکان هدایت تراکتور را بر عهده گرفت.خطیبی تیمی را در ادامه مسابقات روانه بازیها کرد که نه فوتبال زیبا را به هواداران عرضه می کرد و نه نتایج قابل قبولی می گرفت. آوردن پیمان بابایی از ماشین سازی و ضربدر صفر کردن این مهاجم ششدانگ فقط این را در نظر بگیرید که خودخواهی های صورت گرفته در آوردن بابایی به تراکتور نه تنها به خود بابایی بلکه بزرگترین ضربه را به ماشین سازی زد تصور کنید اگر ماشین سازی در ادامه راهش مهاجم ششدانگی به نام بابایی داشت جایگاهش چقدر می توانست اکنون با وضعیت فعلیش فرق کند. خطیبی تیمش نه تنها در لیگ برتر ناموفق بود در آسیا هم با بازیهای بسیار ضعیف و غیر تماشاگر پسند تنها با یک خوش شانسی به مرحله بعد صعود کرد.در جام‌ حذفی و سوپر جام بسیار نا امید کننده ظاهر شد و شکست پشت شکست از راه رسید.اما خطیبی توجهی به این ماجراها نداشت او با خرد کردن شجاعی در آسیا و میخکوب کردن کاپیتان با تعصب تیم به نیمکت باعث جدایی شجاعی و اشکان دژاگه از تیم شد در این میان چند بازیکن دیگر هم با بی مهری های او از تیم جدا شدند و در نهایت نوبت به اخباری رسید دروازه بانی که تعصب را برای تراکتور معنی کرد و یک تنه بار این فصل را به دوش کشید .خطیبی در بازی با شهر خودرو با اصرار به خواسته خودش کاپیتان با تعصب تیم را از لیست کنار گذاشت تا بازوبند کاپیتانی تراکتور بعد از شجاعی و دژاگه و حاج صفی و اخباری به بازیکن محبوب خطیبی سامان نریمان جهان برسد.هر چه که هست حال و روز فوتبال آذربایجان این روزها خوش نیست و این افراد باید به خوبی بدانند که تراکتور خانه شخصی هیچکس نیست چرا که این تیم هوادار دارد و تراکتور خط قرمز این هواداران است.حال اگر عده ای قصد دارند تراکتور را به زمین سفت بزنند بدانند نامشان تا ابد در تاریخ ثبت خواهد شد و نام خوبی را از خود در باشگاه پر هوادار تراکتور به یادگار نخواهند گذاشت.در آخر به این نکته هم اشاره کنیم که هیچکس حق ندارد منت بودن در این باشگاه را بر سر کسی بگذارد چرا که تراکتور برای خیلی ها آب و نان داشته چه در بحث مدیریتی و چه در بحث سرمربی گری.