به گزارش تایسیز اذربایجان هواپيماهاي جنگنده و بمبافکن با سوختگيري هوايي، امکان پرواز تا اهدافي فراتر از برد پروازي معمول را پيدا ميکنند. در اين فرآيند يک هواپيما در نقش سوخترسان و هواپيماي ديگر بهعنوان دريافتکننده سوخت و اجراکننده مأموريت اصلي ايفاي نقش ميکند. اصولاً هر کشوري که به توانايي سوخترساني هوايي دست يابد، ميتواند در […]
به گزارش تایسیز اذربایجان هواپيماهاي جنگنده و بمبافکن با سوختگيري هوايي، امکان پرواز تا اهدافي فراتر از برد پروازي معمول را پيدا ميکنند. در اين فرآيند يک هواپيما در نقش سوخترسان و هواپيماي ديگر بهعنوان دريافتکننده سوخت و اجراکننده مأموريت اصلي ايفاي نقش ميکند. اصولاً هر کشوري که به توانايي سوخترساني هوايي دست يابد، ميتواند در بسياري از جريانات و مناقشات سياسي منطقهاي و جهاني تأثيرات دلخواه خود را داشته باشد. در زمان جنگ از هواپيماهاي سوخترسان موجود، براي افزايش شعاع رزمي هواپيماهاي جنگنده و بمبافکن راهکنشي(تاکتيکي) استفادهشده و هنگام صلح نيز اين هواپيماها در نقش پشتيباني براي انتقال جنگندهها جهت تمرينات مربوط براي رسيدن به مناطق دور و آموزشهاي نظامي به کار گرفته ميشوند. افزايش قابليتهاي حمل مهمات در پروازهاي پشتيباني مانند ترابري، هشدار سريع، هوابرد، انتقال شخصيتهاي سياسي، جابهجايي مسافران و مجروحان و امثال آن از ديگر کاربردهاي هواپيماهاي سوخترسان است. اين توسعه برنامهريزيشده در استفاده از هواپيماهاي سوخترسان اثر مهمي بر مشخصههاي اختصاصي که براي اين هواپيماها در نظر گرفتهشده است، برجاي ميگذارد. به طور کلي اگر به سوختگيري هوايي بهعنوان عامل گسترش توان نيروي هوايي نگريسته شود، اين موضوع راهحل مناسبي جهت غلبه بر ضعف شعاع رزمي و جبران برد هواپيماهاي جنگنده نسل حاضر خواهد بود.۱
تاريخچه سوختگيري هوايي در ايران
از نظر قدمت، امروز بيش از ۹۵سال از اولين سوختگيري هوايي در دنيا و ۶۸سال از نخستين سوختگيري هوايي رزمي در جنگ کره ميگذرد. در اين مدت بزرگترين و تأثيرگذارترين مأموريتهاي تهاجم هوايي در دنيا بهواسطه همين قابليت سوختگيري در آسمان ممکن شده است. براي نمونه ميتوان به عمليات نيروي هوايي انگليس و حضور بمبافکنهاي وُلکان اين کشور پس از طي مسافت ۱۲هزار کيلومتري در جنگ فالکلند و يا عمليات آزادسازي کويت، اشغال عراق و مقابله با داعش در عراق و سوريه بهواسطه سوختگيري هوايي اشاره کرد.
در ايران نيز تاريخچه سوختگيري هوايي به اوايل دهه ۱۳۵۰ باز ميگردد. در اين زمان سفارش خريد هواپيماهاي سوخترسان هوايي از نوع بوئينگ ۷۰۷ به آمريکا ارائه شد. با ورود نخستين هواپيماي تانکر، بالاخره نخستين سوختگيري هوايي در تاريخ هوانوردي ايران نيز در ۱۰فروردين ۱۳۵۳ به وسيله يک فروند فانتوم اف-۴ئي از بوئينگ ۷۰۷ انجام شد.۲ به تدريج تعداد ۱۱فروند هواپيماي تانکر از نوع بوئينگ ۷۰۷ وارد ناوگان نيروي هوايي شد.۳ هواپيماهاي ۷۰۷ خريداري شده توسط نيروي هوايي، آخرين نسخه بوئينگهاي زمان خود بودند. اين هواپيماها اين امکان را داشتند که در مدت زمان کمي، از سوخترسان به هواپيماي باربري يا مسافربري تغيير کاربري داده شوند. مدتي بعد تعدادي تانکر از نوع بوئينگ ۷۴۷ نيز جهت افزايش توان سوخترساني هوايي خريداري شدند. بدين ترتيب ايران صاحب يکي از بزرگترين ناوگانهاي سوخترسان در آن زمان شد.
پيش از انقلاب اسلامي ايران، هواپيماهاي جنگنده بمبافکن اف-۴ فانتوم در سه نوع دي، اي و آر و جنگنده رهگير اف-۱۴ و همچنين هواپيماهاي تانکر بوئينگ ۷۴۷ قابليت سوختگيري هوايي را داشتند. انتقال هواپيماهاي جنگنده خريداري شده از آمريکا با استفاده از سوختگيري هوايي از جمله موارد استفاده از هواپيماهاي تانکر در مسافت دور، قبل از انقلاب بود. جنگ ظفار و سوخترساني به جنگندههاي فانتوم نيز از جمله موارد حضور تانکرها در عمليات نظامي محسوب ميشد. در اين پروازها گاهي اوقات فانتومها همراه با تانکر از پايگاه مهرآباد برخاسته و پس از سوختگيري هوايي تا مرز کشور يمن پيش ميرفتند و بدون توقف پس از چند هزار کيلومتر پرواز، اين مسير را دوباره تا تهران بازميگشتند.۴
با شروع جنگ تحميلي ايران و عراق و نياز عملياتي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسامي ايران در مقابله با هواپيماهاي متجاوز و همچنين بمباران مواضع دشمن، سوختدهي به هواپيماهاي شکاري به وسيله هواپيماهاي تانکر سوخترسان در نقاط مرزي، موردتوجه قرار گرفت و اهميت آن روزبهروز افزايش يافت. ناوگان هواپيماهاي تانکر نيروي هوايي شامل بوئينگ ۷۰۷ و ۷۴۷ در زمان جنگ دائم بهصورت شبانهروزي در آسمان کشور به پرواز درآمده، به جنگندههاي فانتوم و اف-۱۴ سوخترساني ميکردند. اين سوختگيري باعث افزايش توان اين جنگندهها و مداومت پروازي آنها ميشد. گاهي اوقات يک فروند اف-۱۴ پيوسته تا ۱۲ساعت در آسمان در حال گشت زني بود و از تانکر سوخت ميگرفت.
در جنگ تحميلي دسترسي به نقاط حساس و حياتي در اعماق خاک دشمن و انجام حملات هوايي به منابع راهبردي آن توسط هواپيماهاي جنگنده بهدفعات با انجام سوختگيري در هوا ميسر شد. حمله به پايگاههاي هوايي الوليد در منتهياليه خاک عراق در کنار مرز اردن به عنوان شاهکار نيروي هوايي تنها به خاطر سوخترساني هواپيماهاي تانکر صدها کيلومتر دورتر از ايران، ميسر شد.
سوخترساني به هواپيماهاي شناسايي آر اِِف-۴
يکي از عملياتهاي هوايي که هواپيماهاي تانکر در آن نقش بسيار مهمي را در طول دفاع مقدس ايفا کردند، عمليات عکسبرداري هوايي از خطوط جبهه دشمن و عمق خاک عراق بود. در بيشتر پروازهاي شناسايي که به وسيله هواپيماهاي فانتوم نوع آر اِف-۴ متعلق به گردان ۱۱ شناسايي تاکتيکي پايگاه مهرآباد انجام گرفت، هواپيماهاي تانکر نقش بسزايي داشتند.
در بيشتر پروازهاي آر اِف-۴، اين نوع هواپيماها پس از برخاستن از مهرآباد در محلي که از قبل مشخصشده بود به تانکر ملحق و تمام باکهاي هواپيما از سوخت
ر ميشد. در بازگشت از مأموريت هم به خاطر استفاده زياد از پسسوز و مصرف بيش از اندازه سوخت، حضور تانکر حياتي بود۵٫ در اين موارد، تانکرها در داخل کشور و در مناطق ايستايي گشت ميزدند و منتظر بازگشت آر اِف-۴ ميماندند اما در مواردي هم آر اِف-۴ با کمبود شديد سوخت مواجه ميشد و امکان رسيدن به تانکر ميسر نبود. بنابراين تانکرها منطقه ايستايي خود را ترک و به سمت مرز نزديک ميشدند. با وجود گشت مداوم شکاريهاي اف-۱۴، با حضور هواپيماهاي دشمن که به تعقيب فانتوم شناسايي ميپرداختند، تانکرهاي بدون دفاع، هدف خوبي براي دشمن محسوب ميشدند. بااينهمه، خلبانان شجاع تانکر گاهي با عبور از مرز در داخل خاک دشمن به آر اِف-۴ نزديک ميشدند و به فانتوم سوخت ميدادند تا از سقوطش جلوگيري کنند.
سوخترساني در ارتفاع ۴۰هزار پايي
يکي از خلبانان هواپيماهاي تانکر بوئينگ۷۰۷ در مورد عمليات سوخترساني به هواپيماهاي آر اِف-۴ ميگويد۶:«بيشترين مورد سوخترسانيها، آنطرف مرز براي هواپيماهاي شناسايي آر اِف-۴ اتفاق ميافتاد. ما در زمان رفت که آر اِف-۴ از تهران بلند ميشد، آن را از اطراف همدان در ارتفاع ۴۰هزار پايي همراهي ميکرديم و به اين هواپيما تا لب مرز سوخت ميداديم. سپس از مرز فاصله گرفته، منتظر ورود مجدد آنها ميشديم. از آنجا که پروازهاي آر اِف-۴ تا حدود زيادي براي عراقيها مشخص بود يعني ميدانستند اين هواپيمايي که در سرعت و ارتفاع بالا در خاک عراق در حال حرکت است بدون شک آر اِف-۴ است و براي عکسبرداري آمده، درنتيجه بهيکباره هر چه ازلحاظ جنگنده رهگير در توان داشتند براي ساقط کردن هواپيماي عکسبرداري ما به کار ميگرفتند. ناگفته پيداست که اين آر اِف-۴ تنها که از دست دهها فروند هواپيماي عراقي در حال گريز به داخل کشور است، ازلحاظ سوخت چه وضعيتي بايد ميداشت! هيچوقت يادم نميرود که يکي از سرشناسترين خلبانان آراِف-۴ که از دوستان نزديک من بود در برگشت درحاليکه فاصله تقريباً زيادي هم با مرز داشت، در راديو بهصورت رمز، کمبود سوخت را به رادار اعلام کرد. ما هم از لحظه خروج هواپيما و آغاز مأموريت تا زمان برگشت، همه حواسمان به راديو بود تا از وضعيت جنگندهمان مطلع شويم. همينکه اين کد توسط اين خلبان دلاور اعلام شد، من نيز در جواب با رمز اعلام کردم: همين مسير رو ادامه بده دارم ميايم به سمتت! بلافاصله خلبان آر اِف-۴ روي راديو آمد و اين بار بدون رمز فرياد زد: چکار داري ميکني؟ شش تا هواپيما پشت سرمه! نميخواد بيايي! گفتم: نگران نباش! تنها نيستم! به لطف خدا مشکلي پيش نمياد! ادامه بده، ميام تو بالَت! با کمک گرفتن از خدا و با پشتيباني اف-۱۴ها، مرز را قطع کرده و با گردش به موقعي که کرديم، آر اِف-۴ را مستقيم در پشت خود قرارداديم و جالب اينکه اگر کمتر از يک دقيقه ديگر ديرتر به داد وي رسيده بوديم، باوجود عکسهاي با ارزشي که گرفته بود، مجبور ميشد جنگنده را ترک کند!»
در اوايل جنگ هواپيماهاي سوخترسان با استقرار در سهنقطه ايستايي در آسمان کشور، به تمام هواپيماهاي خروجي و ورودي به مرز، سوخت مورد نياز را ميدادند اما در ادامه مشخص شد که هواپيماهاي آراِف-۴ نرسيده به هدف موردنظر خود براي عکسبرداري، با حجم انبوهي از توپهاي پدافندي و مواضع موشکي که گويا انتظار هواپيماي فوق را ميکشيدند، روبهرو ميشدند. در اينجا مشخص شد که به علت در جريان بودن تعداد زيادي از افراد، از خلبان و فني گرفته تا رادار و پدافند، عمليات و اهداف هواپيماهاي اعزامي به مأموريتهاي برونمرزي، لو ميرفت. در نتيجه قرار شد قبل از انجام هرگونه پرواز حساس برونمرزي، خلبانان آر اِف-۴، جنگندههاي اف-۱۴، تانکر و افسران کنترل شکاري از سايت رادار، جلسه مشترکي را در ستاد نيرو برگزار کرده، توجيه کامل عمليات را انجام دهند و سپس با تعيين زمان و مکان دقيق ملاقاتها، بلافاصله هر يک به سمت پايگاه و يا سايت رادار خود رفته و ملاقات با هواپيماي منتظر دريافت سوخت نيز بهصورت کاملاً دقيق و حساب شده با مطلع بودن تعداد کمي از افراد، شايد کمتر از انگشتان دو دست صورت ميگرفت. بنابراين به اين ترتيب بعد از انجام اين هماهنگيها، ميزان لو رفتن مأموريتها به درصد بسيار پاييني کاهش يافت.۷
شگفتانگيز اما خطرناک
با توجه به کمبود سوخت، هواپيماهاي شناسايي که از مأموريت بازميگشتند، زمان کمي براي پيدا کردن تانکر و سوختگيري داشتند. پس از قرارگرفتن جنگنده در پشت تانکر، متخصصان سوخترسان با تبحر بالا درحاليکه چند دقيقه به سقوط فانتوم نمانده بود، با مهارت بوم سوخترساني را به محل ورودي سوخت آر اِف-۴ متصل ميکردند و در آخرين لحظات سوخترساني را انجام ميدادند. يکي از سرمتخصصان سوخترسان در اين مورد ميگويد:
«گاهي پيش ميآمد که فانتومها مثلاً در آسمان هدف يا در راه بازگشت، با رهگيرهاي عراقي درگير شده و مجبور به استفاده مکرر از پسسوز يا پرواز در ارتفاع پست بودند که هر دو باعث افزايش مصرف سوخت ميشد. در اين موارد، زماني که به هواپيماي سوخترسان نزديک ميشدند، سوخت آنچناني براي حتي پرواز تا يک دقيقه ديگر را نيز نداشتند. من خاطرم هست در چندين مورد، اف-۴ و آر اِف-۴هايي براي سوختگيري هوايي آمدند که دقيقاً ۲۰هزار پوند سوخت از ما گرفتند. اين بسيار جالب، شگفتانگيز و البته خطرناک است، چون خلبان فانتومي که ۲۰هزار پوند سوخت از سوخترسان بگيرد، يعني هيچ سوختي در مخزن سوخت هواپيمايش موجود نيست.»۸
يکي از خلبانان هواپيماهاي آراِف-۴ نيز در مورد نقش تانکر در پروازهاي شناسايي ميگويد:
«برنامه ما بدينصورت بود که پس از بلند شدن از پايگاه، در نزديکيهاي منطقه، در ارتفاع پَست (حدود ۵۰۰ پايي) با تانکر قرار ميگذاشتيم و به زير تانکر ميرفتيم که کار بسيار خطرناکي بود، چون سوختگيري در اين ارتفاع سخت و خطرناک است. جنگنده را پر از سوخت ميکرديم و در همان ارتفاع پست، پسسوزها را روشن ميکرديم و با گرفتن سرعت ۷۰۰ نات۹ تا ۱۴هزار پا اوج ميگرفتيم. در آن ارتفاع بهسرعت صوت ميرسيديم و ادامه ميداديم تا ۴۵هزار پا که سرعت به ۳/۱ ماخ۱۰ ميرسيد و بهسرعت، ارتفاع را کاهش ميدادم و تا ۴۰ هزارپا به حدود ۲/۲ ماخ ميرسيديم و با حفظ همين ارتفاع و سرعت، وارد منطقه عملياتي ميشديم. پس از اجراي شناسايي و عکسبرداري کامل منطقه، برميگشتيم. در اينجا بايد از نقش پررنگ خلبانان سوخترسان که با شجاعت مثالزدني، آن غولهاي عظيمالجثه را براي انجام عمليات سوخترساني در ارتفاع پست تا ارتفاع ۵۰۰ پايي پايين ميآوردند، تشکر و قدرداني کنم. در يک جمله، بدون زحمات و جانفشانيهاي خلبانان تانکر، شناساييهاي هوايي به اين شکل و کيفيت قابل انجام نبود.»۱۱
طي دوران دفاع مقدس و هشت سال جنگ همهجانبه، هواپيماهاي سوخترسان کارنامه درخشاني از خود برجاي گذاردند که بخشي از آن تأثير اين پرندهها بر عمليات عکسبرداري هوايي بود. بدون شک در صورت عدم وجود تانکرها، عمليات عکسبرداري انجام نميشد يا بهسختي صورت ميگرفت. در خصوص عملکرد درخشان ناوگان سوخترسان همين بس که هيچ کدام از اين پرندههاي غولپيکر مورد هدف شکاريهاي دشمن قرار نگرفتند که خود ناشي از دانش، تبحر و شجاعت خلبانان و متخصصان اين هواپيماها در مواجه با خطرات گوناگون بود.
انتهای پیام/