نجات کودک ۱۴ ماهه در تبریز/طنین دلنوازترین آهنگ حیات
نجات کودک ۱۴ ماهه در تبریز/طنین دلنوازترین آهنگ حیات

‍ نجات کودک ۱۴ ماهه در تبریز/طنین دلنوازترین آهنگ حیات «زندگی فرزندم را مدیون اقدامات هوشمندانه و به موقع کادر اورژانس می دانم، طوری برای بازگرداندن دخترم تلاش می کرد که گویای فرزند خودش دچار مشکل شده است».این را مادری می‌گوید که کودک ۱۴ ماهه اش با عملیات احیای تکنسین‌ اورژانس تبریز از مرگ حتمی […]

‍ نجات کودک ۱۴ ماهه در تبریز/طنین دلنوازترین آهنگ حیات

«زندگی فرزندم را مدیون اقدامات هوشمندانه و به موقع کادر اورژانس می دانم، طوری برای بازگرداندن دخترم تلاش می کرد که گویای فرزند خودش دچار مشکل شده است».این را مادری می‌گوید که کودک ۱۴ ماهه اش با عملیات احیای تکنسین‌ اورژانس تبریز از مرگ حتمی نجات یافت.

دخترک سرما خورده بود، مادر او را به حمام می برد، پس از حمام کردن بر روی دستانش از حال می‌رود، رنگش سیاه می‌شود و دیگر جوابی نمی‌دهد. مادر سراسیمه با اورژانس ۱۱۵ تماس می‌گیرد.

چند دقیقه پس از تماس با فوریت های پزشکی، کارشناس اورژانس از راه می‌رسد، بلافاصله احیا کودک را شروع می کند و با انجام اقدامات پیش درمانی این نوزاد را به بیمارستان منتقل می کند.

حبیب حسینقلی‌زاده، تکنسین فوریت‌های پزشکی اورژانس تبریز و رحیم مقنیان راننده آمبولانس دو قهرمان و منجی کودک ۱۴ ماهه تبریزی هستند.

او از جزئیات این اتفاق می‌گوید: «بعد از ظهر ۲۶ دی ماه ۹۹، تازه با همکارم آقای مقنیان از ماموریت بیمار کرونایی برگشته و حتی فرصت خوردن ناهار را پیدا نکرده بودیم، میخواستم غذایمان را گرم کنم که صدای تبلت اورژانس اعلام ماموریت بلند شد: «کودک یک ساله، کاهش هوشیاری و بعد از آن پیام ۳۳-۱۰ ( اقدام سریع )

«شعله گاز را خاموش کردم، سریع آماده شدیم و حرکت کردیم. وقتی به محل حادثه رسیدم کودک نبض و تنفس نداشت و چهره اش کبود شده بود، احیا را شروع کردم، تنفس کودک برگشت، او را روی ساعد دستم به سمت زمین برگرداندم، صدای خس خس سینه کودک کاملا مشهود بود»

با سرعت العمل همکارم، به بیمارستان رسیدیم، کودک را به اتاق احیا بیمارستان کودکان بردم، بخاطر شنیدن صدای آژیر آمبولانس، کادر بخش اورژانس نیز وارد اتاق احیا شدند و کودک را از من تحویل گرفتند، با شروع اولین اقدامات درمانی، کودک شروع به گریه کرد، اقدامات درمانی شروع شد، مادر کودک در حالی که پرستار کمک می‌کرد وارد اتاق احیا شد، هنوز هم توان صحبت کردن نداشت، بریده بریده به سوال های پزشک اورژانس جواب می داد.»

«بعد از تحویل دختر ۱۴ ماهه به همکاران بیمارستان کودکان، به سمت پایگاه حرکت کردیم، در حالیکه از افت قند دستانم می‌لرزید ولی از ته دل بسیار خوشحال و پرنشاط بودم، هرگز موسیقی بهتر از گریه کودک پس از احیا و تولد برایم قابل تصور نیست، صدای گریه او زیباترین طنین برای رفع خستگی ام شد»