با تنگ نظری امکان ورود جوانان خوش فکر و با ایده و علمی را به عرصه مدیریتی غیر ممکن ساخته اند
با تنگ نظری امکان ورود جوانان خوش فکر و با ایده و علمی را به عرصه مدیریتی غیر ممکن ساخته اند

بی ثباتی سیاست ها و قوانین از اصلی ترین چالش های حوزه تولید است/ با تنگ نظری امکان ورود جوانان خوش فکر و با ایده و علمی را به عرصه مدیریتی غیر ممکن ساخته اند/ تحقق شعار، با شعار دادن حل نمی شود/ تولید کنندگان ما حاضر به پرداخت هزینه گذر از مرحله سنتی به […]

بی ثباتی سیاست ها و قوانین از اصلی ترین چالش های حوزه تولید است/ با تنگ نظری امکان ورود جوانان خوش فکر و با ایده و علمی را به عرصه مدیریتی غیر ممکن ساخته اند/ تحقق شعار، با شعار دادن حل نمی شود/ تولید کنندگان ما حاضر به پرداخت هزینه گذر از مرحله سنتی به مدرنیته نیستند

مبحث اشتغال از جمله چالش های اساسی این روزهای فضای اجتماعی و اقتصادی کشور است. در همین باب با یکی از افراد موفق در این عرصه که علی رغم جوانی توانسته در نقش یک کارآفرین نمونه مطرح شود، گفتگویی انجام داده ایم که از نظر می گذرد:
-در ابتدای گفتگو از دکتر علیاری دلیل عدم موفقیت اکثر جوانان را در عرصه کسب و کار جویا شدیم؟
علیاری: متاسفانه مشکل عمده ای که در کشور شاهد آن هستیم عدم اعتماد به نفس جوانان است و احساس من این این است که در برخی موارد به عمد این اعتماد به نفس از جوانان سلب شده است. اصولا بایستی اعتماد به نفس در حوزه تخصصی و کاری در دانشگاه به جوانان تزریق شود که متاسفانه شاهد چنین اتفاقی نیستیم و بنده معتقدم به شدت در بخش ارتباط صنعت و دانشگاه ضعف وجود دارد. نتایج این امر باعث می شود که متاسفانه در جوان امروزی خصیصه جسارت و اعتماد به نفس کم رنگ شود و این عاپدم خودباوری یکی از عوامل اساسی در عدم نتیجه گیری جوانان است.
-با وجود چنین فضایی که بر ساختار اجتماعی و دانشگاهی ما حاکم است، علت موفقیت شما در چست؟
علیاری: اولین مرحله شکل گیری اعتماد به نفس کانون خانواده است که خوشبختانه این امر از طریق خانواده و بالاخص پدرم به بنده منتقل شده است. اکثر کارافرینان موفق از همان دوران نوجوانی و جوانی اقدام به ورود به بازار کار و انجام فرایند آزمون و خطا می کنند و بالطبع این موضوع در مورد بنده هم صدق می کند. الان مشکلی که وجود دارد این است که فرصت کسب تجربه و آزمون و خطا برای جوانان ما سلب گردیده است و باز هم تاکید می کنم که این فرصت بایستی توسط سیستم آموزشی فراهم می گردید و این موضوع را به عینه در دانشگاه تهران مشاهده کردم، چرا که اکثر نفراتی که در این دانشگاه مشغول به کار بودند حداقل در بخش کشاورزی به علت ارتباط قوی دانشگاه با حوزه صنعت و تجارت افراد موفقی شده اند.
آیا ایراد مذکور به کل سیستم آموزشی است یا این نقص منطقه ای و بخشی است؟
علیاری: قطعا در یک سیستم آموزشی بخش هایی را هم می توان یافت که به طور صحیح کار می کنند که در جواب سوال قبلی به دانشگاه تهران اشاره شد اما اعتقاد بنده این است که در کل سیستم اموزشی ما سیستم کارامدی لازم را برای پرورش نسلی باورمند که با اعتماد به نفس بالا بتواند سری در سرها نشان دهد، ندارد.
-شما در چه زمینه ای فعالیت می کنید و موفق به کارآفرینی شده اید؟
علیاری: بنده در دو حوزه کشاورزی و صنعتی فعال هستم که در این راستا در بخش کشاورزی مجتمع مرغ مادر را احداث نموده و فعال هستیم و در حوزه صنعتی در بخش تولید سیستم های گرمایشی فعالیت داریم. البته برنامه هایی هم برای اشتغال زایی و کارآفرینی در حوزه بیو انفورماتیک دارم و با توجه به اینکه تحصیلات خود را در مقطع دکترا در این رشته ادامه دادم معتقدم که این رشته یکی از رشته های نوظهور می باشد و در آینده تحولات عظیمی از طریق این رشته ایجاد خواهد شد، از این رو طراحی و احداث مجتمع آموزشی در این زمینه جزوه برنامه ها میباشد و احداث مرکز تخصصی درمان سرطان مبتنی بر علم بیوانفورماتیک و سیستم بیولوژی در تبریز جزوه اولویت ها و برنامه هایم می باشد.
-در دو حوزه ای که اشاره کردید میزان کارآفرینی شما چقدر بوده است؟
علیاری: در بخش کشاورزی ۴۵ نفر نیروی کار ساده و متخصص مشغول به کار هستند و در بخش کارخانه تولید سیستم های گرمایشی هم به علت فصلی بودن کار در اوج تولید نزدیک به ۵۵ نفر مشغول به کار می باشند و در مجموع تقریبا ۱۰۰ نفر در دو مجموعه اشتغال به کار دارند
– در شرایط خاص اقتصادی فعلی با کدام چالش ها در حوزه کاری خود روبرو هستید؟
علیاری: در بخش صنعت بی ثباتی سیاست ها و قوانین از اصلی ترین چالش ها به حساب می آید. یعنی تولید کننده یک روز امکان صادرات دارد و روز دیگر نه! آیا با این شرایط می توان به حفظ مشتری خارجی امیدوار بود؟ سوال من این است ایا نیازهای کشور ناگهانی افزایش پیدا می کند و قابل پیش بینی نیست که ما این مقدار در بازار با نوسان و تناقض قوانین مواجه هستیم؟ هر برنامه ریزی نیاز به جمع آوری و داشتن داده های صحیح، تجزیه و تحلیل صحیح داده ها و در نتیجه تصمیم گیری و برنامه ریزی صحیح دارد که به اعتقاد بنده بزرگترین مشکل و چالش کشور ما در همین حوزه اتفاق می افتد. باید مسئولین ما پاسخ گو باشند که به طور مثال چرا کشور هلند توانسته است به یک قدرت کشاورزی تبدیل شود و ما با شرایط چهار فصلی که بر ایران حاکم است نتوانسته¬ایم؟ تمام این تفاوت ها ازنوع دیدگاه و نوع مدیریت ناشی می شود که با تنگ نظری امکان ورود جوانان خوش فکر و با ایده و علمی را به عرصه مدیریتی غیر ممکن ساخته اند و اصرار بر روش هایی دارند که تا به امروز مثمرثمر نبوده است.
-اقدامات دولت در عمل به شعار حمایت از تولید داخلی و کالای ایرانی به چه میزان موفقیت آمیز بوده است؟
علیاری: اصل بر آن است که هر کشوری برنامه های دراز مدت برای توسعه اقتصادی داشته باشد و هر دولتی که بر سر کار است بر اساس آن چشم اندازه حرکت کند و تنها تفاوت دولت ها در روش و نحوه رسیدن به اهداف متمرکز شود که این موضوع در کشور ما در اکثر موارد برعکس می باشد و این امر متاسفانه امکان برنامه ریزی بلند مدت را از تولید گران و فعالان اقتصادی ما سلب کرده است. با این شرایط کارآفرین و تولید کننده هیچ اطمینانی به ثبات سیاست ها و قوانین در آینده ندارد و بزرگترین ضربه از این بخش بر پیکره صنعت و حوزه اشتغال آفرینی وارد می شود. بنابراین شعارها هم باید در چهارچوب برنامه های بلند مدت ما طراحی شود و برای تحقق این شعارها، برگزاری کنفرانس و همایش کافی نیست و باید برنامه مدونی تنظیم شود و این برنامه و میزان اجرا شدن و پیشرفت آن دائما از طرف صاحبان امر به طور مدوام و در بازه های زمانی کوتاه ارزیابی گردد. به طور مثال: در مورد شعار امسال که رونق تولید بوده است به شخصه می خواهم بدانم چه اقدامی صورت گرفته است؟ حداقل تا به این لحظه بنده خودم شاهد هیچ اتفاق تازه ای در حوزه کاری مان نبوده ام. در جلسات متعددی که با تجار ترکیه ای داشتیم متوجه شدیم که این کشور در بحث صادرات مشوق های پلکانی در نظر گرفته است و در حالی که خیلی از صادر کنندگان ما از تغییر ساعتی و روزانه قوانین متضرر می شوند. نتیجه همه این ها این است که تحقق شعار، با شعار دادن حل نمی شود و یک همت عالی و جسارت و شور خستگی ناپذیری را لازم دارد. پیشنهاد من این است که برای یک بار هم که شده به معنای واقعی کلمه دولتی ها عرصه را به بخش خصوصی نه خصولتی واگذار نمایند تا نحوه ایجاد رونق تولید را مشاهده نمایند.
-تعریف شما از امنیت سرمایه گذاری چیست؟ آیا استان ما برای سرمایه پذیری و سرمایه گذاری پتانسیل دارد؟
علیاری: به تعبیری من به عملکرد سرمایه گزاران هم نقد دارم، معتقدم که سرمایه گذاری با مدیریت دو مقوله متفاوت از هم هستند که بعضی از سرمایه گذاران با اصرار بر مدیریت، در بعضی موارد سرمایه خودشان را به خطر می اندازند. ما بایستی این تفکر را رایج کنیم که سرمایه گذار بایستی سرمایه خود را به دست یک مدیر قوی و امین بسپارد تا این مدیر بتواند در شرایط بحران مجموعه را به سلامت از این بحران ها عبور دهد. اما در مورد سوال شما تنها جمله ای که میتوانم بگویم این است که عدم برنامه ریزی بلند مدت، سو مدیریت و عدم ثبات مدیریت و سیاست ها و قوانین بزرگترین چالش هایی هستند که امنیت سرمایه گذاری را تهدید می کنند. و استان ما هم با صنعتگران بزرگی شناخته می شود و به اعتقاد من با کمی تغییر در نحوه رویکرد مسئولان می توان از موقعیت خاص استان بالاخص تبریز در جهت ترغیب سرمایه گذاران بهره جست.
-می توان گفت که بسیاری از دیدگاه های ما چه در زمینه سیاست و اقتصاد و چه در زمینه مدیریت، سنتی هستند و به همین دلیل به موفقیت چندانی دست نیافته ایم، آیا شما در مدیریت خود توانسته اید از ساختار سنتی فاصله گرفته و به سمت مدرنیته حرکت کنید؟
علیاری: بنده همیشه مقید به استفاده از علم روز هستم ولی با این حال باید بپذیریم در جامعه ای زندگی می کنیم که با مدینه فاضله¬ای که در ذهنمان است، فاصله زیادی دارد. چالش اصلی ما در پیاده سازی ساختار مدرنیته در مجموعه های کاری، فرهنگ غلط کار در ایران است و چالش بعدی این است که مردم و تولید کنندگان ما حاضر به پرداخت هزینه گذر از مرحله سنتی به مدرنیته نیستند. به نظر من تغییر فرهنگ در هر حوزه ای سخت ترین کار است، به طور مثال محصول رادیاتور پانلی تولیدی مجموعه ما توان رقابت با مشابه خارجی را دارد ولی وقتی مشتریان متوجه اصالت ایرانی کالا می شوند به شک و تردید می افتند و اصلاح این جمله که “محصول تولیدی ایرانی بی کیفیت است” در فرهنگ مردم ایران نهادینه شده ولی با این حال ما نا امید نیستیم و هر روز تمام تلاش مان را برای مدرنیته شدن افکار، اعمال و برنامه هایمان انجام می دهیم.
-حلقه مفقوده¬ای که باعث شده ما با مدینه فاضله مذکور فاصله داشته باشیم، کدام است؟
علیاری: احساس من این است که هنوز نمی دانیم هدف چیست و این آشفتگی در تصمیم گیری ها و بی ثباتی در وضع قوانین در عدم شناخت از پتانسیل ها و نداشتن هدف است. به طور مثال می خواهم سوال بپرسم که آیا کشوری هم چون آلمان که دارای صنعت و اقتصاد قدرتمندی است آیا در همه حوزه ها و صنعت ها وارد شده است؟ جواب منفی است چون پتانسیل ها را شناسایی کرده و روی آنها متمرکز شده است. مشکل ما این است که اولا هدف مشخص نیست در مرحله بعدی حتی برای موارد روزمره هم برنامه ای وجود ندارد به طوری که مشاهده می کنیم هر روزه و هر ساله ما شاهد نوسان های شدید در بازار هستیم. کشور ما پر از پتانسیل چه در بخش فنی و چه در بخش نیروی انسانی است و به نظر من شناخت استعدادها و پتانسیل ها که منتج به طراحی اهداف خواهد گردید و در ادامه برنامه ریزی صحیح به همراه مدیریت با ثبات که کارکرد این مدیریت بایستی دائما توسط متخصصین و نخبگان جامعه ارزیابی گردد، مسیری است که ما را به مدینه فاضله رهنمون خواهد کرد.
-اگر قرار باشد شما به عنوان یک جوان کار آفرین نسخه ای برای برون رفت از این وضعیت تجویز کنید، آن نسخه چه خواهد بود؟
علیاری: من به نوعی در سوال قبلی پاسخ این سوالتان را هم دادم. اگر شما به یک پزشک مراجعه کنید ابتدا همه علائم بیماری را بایستی با جزئیات در اختیار پزشک قرار دهید، این پزشک بر اساس اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آن قطعا با اطمینان بالایی به تشخیص بیماری خواهد رسید و سپس درمان را تجویز خواهد کرد. پیشنهاد بنده این است که در کشور هم چون حوزه بیوانفورماتیک عمل نمائیم به این صورت که یک پایگاه داده¬ای را در اختیار متخصصین و نخبگان شناسنامه دار قرار دهیم تا هر شخص بتواند اطلاعات و پتانسیل های منطقه زندگی خود و تخصص خود را در آن پایگاه داده بارگذاری نماید در مرحله بعدی توسط اساتید بنام و متخصص صحت این اطلاعات اعتبار سنجی شود این مرحله ای است که ما بدون بار مالی و با مشارکت متخصصین و نخبگان می توانیم اطلاعات عظیمی را از سراسر کشور جمع آوری کنیم و در مرحله بعد از آنالیز این اطلاعات پتانسیل های هر منطقه از لحاظ اقتصادی حتی فرهنگی شناسایی شود در این مرحله ما نه تنها اطلاعات فنی مناطق ایران را داریم بلکه از این طریق می توانیم در این پایگاه داده اطلاعات و توانایی متخصصین ایران را هم داشته باشیم. نهایتا با شناسایی نقاط ضعف و قوت و استعدادها و پتانسیل ها اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را شناسایی بکنیم تا بر اساس آن برنامه ریزی شده و با انتخاب مدیران قوی و خوش فکر و ارزیابی مستمر عملکردها در مسیر توسعه قدم بگذاریم و از روزمرگی که ایران این روزها دچار آن است رهایی پیدا کنیم.
-ما در حال حاضر به هر کجا که میرویم با کلمه تحریم روبرو می شویم، به نظر شما تحریم چه مفهمومی دارد؟ آیا ما دچار نوعی خود تحریمی هم شده ایم؟
علیاری: متاسفانه یک مقدار فرهنگ بهانه جویی در ایران در حال رواج است و بر همین اساس مسئولین با شانه خالی کردن از بار مسئولیت، تحریم ها را بهانه عدم کارایی خود کرده¬اند البته منکر این موضوع نیستم که تحریم هم اثرات خود را دارد ولی با تمام اعتقاد می گویم اگر اقتصاد مقاومتی مدنظر مقام معظم رهبری در این سال ها اجرایی می شد قطعا امروز مشکلات کمتری داشتیم و برداشت من از مفهوم اقتصاد مقاومتی این است که به جوانان، صنعتگران و فعالان اقتصادی اعتماد کنیم تا آنها با در دست گرفتن پتانسیل های کشور بتوانند کمترین وابستگی را به خارج از مرزهای ایران داشته باشند. کشوری که در صنعت هسته ای و موشکی پیشرفت داشته قطعا می توانسته در صنعت خودروسازی هم پیشرفت کند. اگر پیشرفتی در این حوزه و حوزه های مشابه اتفاق نیافتاده است نه به خاطر تحریم های خارجی است بلکه تحریم جوانان ما توسط مسئولین بزرگترین چالش کشور ما می باشد.
-آیا از مسئولان انتظاراتی دارید؟
من معتقدم مسایل را نباید سیاه و سفید دید. در کشور ما مسئولین قوی و دلسوز کم نیست ولی با این حال با احترام به همه مسئولین عرض می کنم ما هیچ انتظاری از آنها نداریم همین که در برخی مواقع جلوی پای ما سنگ نیاندازند بزرگترین کمک را به ما کرده اند