ماشین‌سازی بدون سرمربی به سیرجان رفت
ماشین‌سازی بدون سرمربی به سیرجان رفت

ماشین‌سازی بدون سرمربی به سیرجان رفت خورشیدی: به من گفتند همراه تیم نباش معمای سرمربیگری در تیم ماشین‌سازی پیچیده‌تر شد.پس از کناره‌گیری مهدی پاشازاده، تیم ماشین‌سازی تبریز در آخرین بازی سال۹۹ با هدایت سعید اخباری به میدان رفت اما این مربی نیز پس از تعطیلات نوروزی در تمرین تیم حاضر نشد و عطای کار را […]

ماشین‌سازی بدون سرمربی به سیرجان رفت

خورشیدی: به من گفتند همراه تیم نباش

معمای سرمربیگری در تیم ماشین‌سازی پیچیده‌تر شد.پس از کناره‌گیری مهدی پاشازاده، تیم ماشین‌سازی تبریز در آخرین بازی سال۹۹ با هدایت سعید اخباری به میدان رفت اما این مربی نیز پس از تعطیلات نوروزی در تمرین تیم حاضر نشد و عطای کار را به لقایش بخشید. در این شرایط قرار بود مجتبی خورشیدی به عنوان سرمربی عهده‌دار مسئولیت فنی تیم شود اما او نیز در آستانه اولین بازی سال۱۴۰۰، همراه تیم نیست تا معمای تیم تبریزی پیچیده‌تر از قبل شود.مجتبی خورشیدی در گفت‌وگویی اظهار داشت: تیم امروز به سیرجان رفت و من در تهران ماندم. هفت روز در کنار تیم بودم سپس با من تماس گرفتند و گفتند به دستور مدیریت همراه تیم به کرمان نروید. در واقع از من خواستند که استعفا بدهم.وی در مورد علت این اتفاق گفت: شاید طیف‌های مختلف به دنبال این هستند که نفر مورد نظر خودشان را بیاورند و من در این دسته‌بندی‌ها نیستم. با شرایط موجود، نجات پیدا کردم! البته دلم به این تیم خیلی روشن بود. وقتی به من پیشنهاد شد دو سه روز فکر کردم و با آنالیز کامل از تیم، تصمیم گرفتم. دیدم روشن بود که می‌توانیم نتیجه بگیریم. حتی به مسئولان باشگاه گفتم شما بازی به بازی اگر نتیجه گرفتیم به تیم پول تزریق کنید. یعنی اگر به عنوان مثال مقابل گل گهر با دست پر برگشتیم برای بازی بعدی به تیم پول بدهید و اگر این اتفاق نیفتاد پولتان را دور نریزید.خورشیدی افزود: اما در دقیقه ۹۰ گفتند به دستور مدیریت شما همراه تیم نباشید. این شرایط به ضرر تیم است. بازیکن باید تمرکز داشته باشد اما در کنار همه مشکلات و بی پولی، بازیکنان هرروز یک نفر را به عنوان سرمربی در تمرین می‌بینند.وی در مورد اینکه آیا مطالباتی از ماشین‌سازی دارد، گفت: قراردادی بسته شد اما هیچ پولی نگرفتم. من آمده بودم کمک کنم و اگر مطمئن بودم که نمی‌توانم کمک کنم این پیشنهاد را قبول نمی‌کردم. به هرحال با این اتفاق من را نجات دادند!