ماشین سازی قربانی خصوصی سازی بدون فکر
ماشین سازی قربانی خصوصی سازی بدون فکر

ماشین سازی قربانی خصوصی سازی بدون فکر فرزاد ملازاده خارج از مستطیل سبز نگاهی به خصوصی سازی های صورت گرفته در چند سال اخیر بیاندازیم حرف و حدیث زیادی به همراه دارد و بسیاری از این خصوصی سازی ها نه تنها به نفع صنعت و بخش کارگری نبوده بلکه مایه سود و منفعت عده ای […]

ماشین سازی قربانی خصوصی سازی بدون فکر

فرزاد ملازاده

خارج از مستطیل سبز نگاهی به خصوصی سازی های صورت گرفته در چند سال اخیر بیاندازیم حرف و حدیث زیادی به همراه دارد و بسیاری از این خصوصی سازی ها نه تنها به نفع صنعت و بخش کارگری نبوده بلکه مایه سود و منفعت عده ای فرصت طلب قرار گرفته است به عنوان مثال در همین استان خودمان کارخانه بسیار بزرگی با انعکاس خبری بسیار بالا و با حضور مقامات بالا رتبه استان این کارخانه به شخصی واگذار شد اما این شخص بعد تحویل کارخانه نه تنها سنگی روی سنگ نگذاشت بلکه با استفاده از این کارخانه منابع مالی جدیدی هم برای خود فراهم کرد.حال قصه این روزهای فوتبال آذربایجان هم عین همین مثال ماست.ماشین سازی قربانی بی مدیریتی ها در فوتبال آذربایجان شده است و این حقیقتی تلخ از آنچه بر سر ریشه دار ترین تیم فوتبال دیار ستارخان آمد است.باشگاهی که این فصل برای رفتن به لیگ یک بسته شده بود زودتر از پایان فصل پرونده بحرانش باز شد.شاید این مطلب مورد پسند برخی افراد نباشد اما با توجه به رسالتی که بر عهده اهالی رسانه نهاده شده ذکر این موارد ضروری است.زنوزی از اول فصل قصدی برای ادامه کار با ماشین سازی نداشت و این موضوع از نوع و نحوه قرارداد هایی که بسته میشد کاملامشخص بود خروجی های با کیفیت و در مقابل آن ورودی های بسیار ضعیف تر تیم با همین شیوه بسته شد و فریاد های دلسوزان ماشین سازی ره به جایی نبرد و مرغ زنوزی در ماشین سازی یک پا داشت که داشت.تیم بی کیفیت به سرمربی ای سپرده شد که توان مدیریت یک تیم لیگ برتری را به هیچ وجه در آن مقطع دارا نبود .تیم با بدترین شیوه بدنسازی آماده سخترین مسابقات فوتبال ایران شد و همانطور که همه پیش بینی کرده بودند ماشین سازی زنگ تفریح سایر تیمهای لیگ برتری شد و سوهان روح هوادارانی که ماشین سازی تمام دار و ندار آنهاست. حال نکته مهم در این بخش نوشته ها اینجاست و جا دارد مسئولان مربوطه به این سوالات پاسخ دهند.اگر شخص زنوزی قصد ادامه کار باماشین سازی را نداشت چرا قبل از شروع مسابقات این موضوع را اعلام نکرد و از مالکیت تیم کنار نکشید؟آیا این عدم اعلام و کناره گیری در پایان فصل قبل نمی توانست کمک بزرگی برای ادامه حیات این تیم درلیگ برتر باشد.در غیر اینصورت تیم داری به این شکل به غیر از شکستن غرور هواداران و انداختن ماشین سازی به لیگ پایین تر به چه معنی می تواند باشد ؟همانطور که قبل ها هم مطرح شده تیمداری بخش خصوصی در ایران به هیچ وجه تعریف درستی نشده است و سرنوشت هیچ کدام از تیمهای خصوصی ختم به خیر نشده است.ماشین سازی هم از این مقوله مستثنی نیست اما سرنوشت ماشین سازی در این فصل بخاطزچر بی مهری هایی که به این تیم شد بسیار درد ناک است و شاید به جرات بتوان گفت که در طول تاریخ فوتبال دنیا چنین رفتاری با یک تیم بی سابقه بوده است.برای نمونه به مواردی از این اتفاقات اشاره می کنیم تا مدیریت های آبکی در فوتبال آذربایجان را بیشتر بشناسیم.ابتدا انتخاب بیاتلو به عنوان سرمربی تیم با خروجی بالای ۹۰درصد از تیم قبلی انتخاب سید علوی به عنوان مدیر باشگاه سید علوی در مصاحبه های بعدی خود به این موضوع اشاره کرد که من فقط به عنوان یک نام در باشگاه حضور داشتم و تصمیمات را کسان دیگری از جاهای دیگر برای تیم می گرفتند.در کجای فوتبال دنیا مدیر یک تیم هیچکاره تیم می شود موضوعی که فقط در فوتبال تبریز اتفاق افتاد.با رفتن بیالتو بعد از فقط چند هفته بجای تصمیم درست و اصلاح اشتباهات قبلی سکان هدایت ماشین سازی به کمک بیاتلو سپرده شد و اخباری در عین اینکه شاید خودش هم باور نداشت به عنوان سرمربی ماشین سازان معرفی شد نمودار رو به پایین ماشین سازی سرعت بیشتری به خود گرفت و ماشین سازی به قعر جدول لیگ برتر تکیه زد و دوستداران فوتبال آذربایجان را در اندوهی بزرگ فرو برد در این میان عده ای سعی داشتند این نا مدیریتی ها رابه گردن هوادارانی بیاندازند که مظلوم ترین هواداران فوتبال ایران هستند و به غیر از حمایت از تیمشان تا به حال کاری انجام نداده اند.اما با فشار همین هواداران اخباری به در خروجی تیم راهنمایی شد و بارقه های امید در دل هواداران با آمدن مهدی پاشازاده به عنوان سرمربی و انتخاب کاظم محمودی با سابقه و کارکشته به عنوان سرپرست تیم روشن شد اما پاشازاده با دیدن وضعیت تیم و عدم همراهی مالکیت باشگاه کار در تیم را نیمه تمام گذاشت و از این تیم جدا شد بعد از آن داستان آمدن و رفتن های بسیاری از افراد در تیم اتفاق افتاد و ماشین سازی در یک کلام به محله برو بیا تبدیل شد و آبروی فوتبال دیار ستارخان بازیچه دست هایی قرار گرفت که حتی لیاقت نگاه کردن به فوتبال آذربایجان را نداشتند .قصه پر غصه ماشین سازی بسیار درد ناک تر از نوشتن در این سطور است وای کاش کسانی که می توانستند به این تیم کمک کنند و نکردند وجدان خود را در قبال شکستن دل این هواداران قاضی کنند.نکته دیگر اینکه اگر زنوزی همان چند ماه مانده به شروع لیگ برتر از ماشین سازی کنار میکشید شاید نهاد یا بخشی حاضر به حمایت از این تیم و مالکیت ماشین سازی میشد اما کدام انسان عاقلی در چنین وضعیت بحرانی تیم حاضراست تیم را تحویل بگیرد و به نام و برند خود لطمه وارد کند.امروز ماشین سازی تحت هدایت علیرضا اکبرپور باز هم جسورانه بازی کرد و می توانست مقابل آلومینیوم اراک سه امتیاز کامل بازی را به دست آورد اما باز هم کم تجربگی تیم و ناملایمتی های چند ماه گذشته نسبت به این تیم کار دست ماشین سازان داد و بازی برده را با تساوی عوض کردند تا ماشین سازی دو امتیاز حساس دیگر را در خانه از دست بدهد و امیدها به ماندن این تیم در لیگ برتر کم رنگ تر شود